بهاییان و بهاییت ګرایی و سایر دینهای خداوند ګاری و بایست که دهان دوخته ګان دریابیم و دهانهایشان را باز کنیم

      بهاییان  بهاییت و سایر دین های خداوندگاری  از گفتار زیبا تا کردار  نادرست  بیایید دهان های دوخته شده گان را باز کنیم متاسفانه همیشه اصل فدای فرع میشود. شاید همه دینهای الهی خوب و زیبا هستند با گفته های قشنگ و رهنمایی های زیبا ولی در کردار چه؟  درست مثل اینکه می بایست عکس گفته ها و رهنمایی های زیبا عمل کرد که اگر درست به آن عمل شود برچسب سادگی و ساده اندیشی و تا حدی هم ابلهی بشما خواهند زد؟  همه رهنمایی ها و گفته های همه پیامبران فیلسوفها و بزرگان خوب و سازنده است منتهی از حرف تا عمل فاصله زیادی است.   حضرت مسیح فرمودند   اگر به گونه راست شما سیلی زدند گونه چپ را هم به سیلی زننده ارایه دهید  شاید تا خجالت بکشد و بطور مثلا روحانی تنبیه گردد. یا همدیگر را دوست بدارید همانطوریکه من شما را دوست داشتم و بهم کمک کنید  زیرا مسیحیان معتقدند که حضرت مسیح میتوانست باکمک لشگر فرشته گان بهمه پیروز شود ولی ترجیح داد برای خاطر مردم مثل گوسفندی قربانی شود شاید بشر آدم شود و به راه راست هدایت گردد. حضرت مسیح با مظلومی تمام به چهار میخ صلیب کشیده شد و یک میراث جهانی برای مردم به یادگار گذاست.

  حضرت محمد بر عکس حضرت مسیح یک نابغه نظامی بود و مانند یک سردار عمل میکرد  جنگ میکرد و فتح میکرد و مردم را مسلمان میکرد. ولی در همان دین اسلام هم به دست چپاولگران افتاده است بسیار رهنمایی های زیبا وجود دارد که همدیگر را دوست بدارید  در پی علم و دانش باشید عفت و عصمت داشته باشید  دروغ نگویید فقط اگر در فشار زیاد بودید میتوانید دروغ بگویید و تقیه کنید برای خاطر اسلام و یا برای خاطر خودتان.  خدعه کردن و حیله زدن اگربرای اسلام باشد جایز است.  اینطور که نوشته اند حتی حضرت علی از بیت المال که همان وزارت دارایی کنونی باشد برای خود سهمی بر نمی داشت و با کار کردن وبیل زدن زندگی خود را اداره میکرد. حتی از چراغ بیت المال برای روشنانی در هنگامیکه برای خودش کار میکرد استفاده نمیکرد.  میگویند شخصی برای خاطر کاری اداری نزد حضرت رفت  در آنوقت زیر چراغ با هم گفتگو میکردند. بعد از اینکه گفتار اداری و یا تجاری آنان تمام شد و به گفتار خصوصی کشیده شد حضرت چراغ بیت مال را خاموش کرد و چراغ شخصی خودش را روشن فرمود تا از مال بیت مال برای کارهای خصوصی سو استفاده  نشود. و یا تاکید که دانش آموزی و دانش جویی بر هر زن و مرد مسلمان واجب است حتی اگر مجبور باشند که به کشور چین بروند.   اشو زرتشت که با گفته زیبای گفتار نیک  پندار نیک و رفتار کردار نیک کار را تمام فرمودند.  ولی آیا زردشتیان آن زمان به آنها عمل میکردند؟  شاید اگر عمل میکردند لشگر اسلام نمی توانست به آنان پیروز شود؟  باحتمال آن زمان هم بیدادگری و فساد رواج داشت و مردم خسته گول برادری و برابری را خوردند و شاید بعضی از آنان از عربان با آغوش باز هم استقبال کردند  بعد دیدند که در چه دام مهلکی افتاده اند.  البته شاید در آن زمان دولتین  آمریک و انگلیس نبودند که سوسه بیایند و با تبلیغات کوبنده خود و بلند گوی ها پر سرصدایشان مردم را بهر طرف که میخواهند بکشانند ولی نوعی تبلیغ شاید بوده که مردم را در شک و تردید قرار دهند.  اجتماع آن روز ایران مثل یونان دمکراسی نبوده و نوعی دیکتاتوری بر مردم تحمیل میشده . 

اگر دیکتاتور مردی یا زنی مهربان و با انصاف بوده که زندگی مردم خوب بوده و اگر دیوانه گی میکرده مردم را بستوه میآورده است.   حضرت بها الله و حضرب باب هم که در این دوره آمده اند با خود کتابها و دستورهایی آورده اند که بی نهایت زیبا هستند ولی آیا مردم میتوانند و یا میخواهند به آنان عمل کنند و یا آیا همان تشکیلات بهایی میتوانند یا میخواهند آنان را اجرا کنند؟  و یا کسی که به آنان عمل کرد آیا بایست مورد ظلم و جور قرار بگیرد؟  با تجربه هایی که من کرده ام این است که دینهای الهی نتوانسته اند مردم را آدم و یا انسانهایی والا بسازند و در این راه مردود شده اند.  نگاه کنید به شیوخ عرب میلیاردها دلار و یورو در بانکهای بقول خودشان کافرستانها خوابانیده اند و مردم شان در جهل بیسوادی و فساد و فقر بسر میبرند.  مگر این مسلمانان غزه از ثروتهای برادر عرب خود که با ارقام نجومی نوشته میشود هیچ استفاده ای میکنند؟  به نظر شما با همان ثروت نفت و در آمد ناشی از آن آیا این آقایان شیوخ عرب نمی توانستند دانشگاه بسازند  راه بسازند  کشورهای خشک شده را آبیاری کنند  بیمارستان بسازند به مردم برسند و لااقل آنان را در ردیف مردم دنیای یکم قرار بدهند؟ آنانی که در قصرهای ساخته شده از تلا و عاج زندگی میکنند و در اتومبیلهای سوار میشوند که ازنقره و تلا ساخته شده اند و حرمهایی دارند که در آن زنان و زیبارویانی از همه ملل زندگی میکنند. و افسانه های هزار یکشبی را تکرار میکنند.  و یا مگر همان شمر و یزید سر حضرت امام حسین را نبریدند  مگر آنان خود را مسلمان وتابع پدر بزرگشان نمی دانستند.  پس نیتجه میشود گرفت که دین هم حربه ای در دست نابکاران روزگار شده تا با آن از حماقت و سادگی مردم مثلا مومن سو استفاده بفرمایند.  در مورد دینهای دیگر هم که مثالهای بسیاری میتوان پیدا کرد. همان استعمار و استحمار مسیحیان بر ملل ساده دل آسیا و آفریقا و بهره کشی های آنان از مردم ساده و کم سواد و یا بیسواد و ظلم و جوری که به آنان کرده اند.  این تنها شیوخ عرب و مسلمان های مثلا رهبر نیستند که در قصرهای افسانه ای زندگی میکنند و مردمشان در فقر و بیچاره گی دست پا میزنند و به خودکشی و یا دیگر کشی روی میآورند بلکه سران مثلا مسیحی هم با جلال و جبروت بی نظیری زندگی میکنند و به جان و مال و ناموس مردم دست دارازی میفرمایند  مگر همان کشیشان نبودند که به بچه های کم سن سال تجاوز جنسی کردند و آلات منفور خود را به میان رانهای آن فرشته گان فرستادند و آنان را بیمار و رنجور کردند و از زندگی ساقط فرمودند.  پس دین هم متاسفانه یک دکان کید شده است و از گفته های انسانی استفاده نمی شود بلکه از روشهای حیوانی سواستفاده میگردد تا مردم را لخت و قربانی کنند و ثروتهای انبوه از بیچارگی مردم و اجتماع برای مثلا رهبران دینی فراهم نمایند. 

  حضرت باب هم مثل حضرت مسیح بدست مردمان بی انصاف کشته یا شهید شدند.  در حالیکه میگفته اند که وی توبه کرده است  خوب شخصی که توبه کرده است راهم بایست کشت یا اعدام نمود؟  حضرت بهاالله هم فرموده اند  ای اهل عالم همه بار یک دارید و برگهای یک شاخسار   به هم بچشم بیگانگی ننگرید  که سراپرده یگانگی افراشته گردید  و وحدت عالم انسان انجام خواهد گرفت.  بعد هم تشکیلات بهایی که بایست ظاهرا اجرا کننده آن تعالیم باشد. ویا بیت عدل  یا خانه داد که بایست به داد مظلومان برسد.  ولی متاسفانه در کردار اینطور نیست  مثلا اگر کسی به کسی دیگری که بهایی است کمک کند مثلا مقدار زیادی پول برای رفع گرفتاری به وی بصورت قرض یا امانت بدهد شخص وام گیرنده هنگامیکه که بایست پس بدهد شروع به لجن مال کردن وام دهنده میکند.  وام دهنده که یکه خورده است و شوکه شده است به تشکیلات بهایی مراجعه مینماید به امید اینکه او که به دستورها عمل کرده است و به کمک هم نوع رفته است حالا با بی انصافی روبرو شده است اورا حمایت معنوی  کنند و وام گیرنده را بخواهند و گوشزد کنند که کار وی انسانی و بهایی نبوده است.  ولی متاسفانه آنان هم نظیر دادگستری ایران و یا آمریک عمل میکنند. اول میگویند که تقصیر خودت بوده است چرا اینقدر اطمینان کرده ای و بعد هم طرف وام گیرنده میگوید میخواستی ندهی  من که اسلحه روی سرت نگرفته بودم.  به عبارت دیگر اجرا کردن دستورات دینی انسانی یک نوع سادگی و حماقت است.  متاسفانه کسانی که گول عشق وعاشقی را میخورند و یکسره میخواهند به مردم کمک کنند و آدم باشند همه قربانی می شوند.  من به دوست مسلمانم وام دادم که اورا از بیچارگی برهانم  او در عوض مرا لجن مال کرد و مرا درگیر دادگستری بیهوده و کلانتریهای مختلف کرد بطوریکه زندگی مرا از هم پاشانید و مرا هم آواره نمود. درست است که مثلا دادگستری بعد از هفت سال به نفع من رای داد ولی هفت سال زندگی من را تلف کرد و نیز تمامی خسارات ناشی از تورم بیست در صدی ایران به حساب من گذاشته شد و من از زندگی ساقط شدم  اگر من هم بی تفاوت بودم و به ناله های دوست خود توجهی نمیکردم مسلم است که اینهمه زجر و ستم نمی دیدم. و درگیر قضات بی تفاوت و گرسنه و مامورین دست به دهن نمیشدم.   دوست دیگر من جلال هم همین طور گرفتار شد  او به دوستان بهایی خود اعتماد کرد و آنان هم اوراغارت و زندگی اورا از هم پاشاندند.  و تشکیلات بهایی هم درست مثل دستگاه های دادگستری و دادگاه ها بی تفاوت عمل کردند. و به او گفتند که تقصیر خودت بوده نمی بایست به دیگران اینقدر اعتماد میکردی ولو اینکه آنان اسم بهایی را یدک می کشیدند.  منظور من ذکر مصیبت نیست که ملایان اینکار را بهتر میتوانند و میتوانند که اشگ مردم را در بیاورند بلکه مقصودم من این است که کلام زیبا برای تنها شنودن است و اگر به آنان عمل کنی  ترا ساده دل و … می پندارند. 

خودتان میدانید که گروهی از صدقه سر دینها به مقامهای شامخ رسیده و ثروتمندان نامی شده اند و از صدقه سر دین و مردم ساده دل زندگیهای باشکوهی دارند و گروهی هم همه چیز خودرا بخاطر دین از دست میدهند.  آیا به نظر شما دینها در رسیدن انسانها به داد و زندگی بهتر و دوستی و محبت مردود نشده اند؟  چه جنایاتی که بنام دین انجام نشده و چه غارتهایی که بنام دین انجام نگردیده است. آیا این دینها توانسته اند که انسانهایی والا و پرهیزگار بسازند؟  به هر مومن بهر دینی که اعتماد کرده اند توزرد از آب درآمده است.  آیا شما هم این چنین تجربه هایی دارید؟   که از دیو دد ملولم انسانم آرزو است.  یا اینهمه جنگ و جدل حاصل کوته نظری است  چون درون پاک کنی حرم دیر یکی کعبه بت خانه یکی است   مولوی  ای بی خبران کجایید کجایید  محبوب در اینجاست بیایید بیایید   محبوب تو در خانه دیوار به دیوار  تو در صحرا و بیابان حیران چرایی.  درخت دوستی بنشان که ثمر پر بها دارد   نهال دشمنی برکن که رنج بیشمار آرد.  و… به امید روزی که انسانها انسان و آدم بشوند و با هم و با کمک هم مشگلات جهان را حل فصل نمایند و دست شیادان و غارتگران و حریصان کوتاه بشود و از دین و ملیت ونژاد سواستفاده های بیشمار نفرمایند. 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!