من در سالِ ١٣٥٣ به سازمانِ میکروبالدین خلق ایران (سم خا) پیوستم و تا یک سالِ پیش که در ارتباط با تظاهرات بعد از انتخابات دستگیر شدم همچنان به شدت مشغول فعالیتهای میکروبی بودم. بعد از دستگیری به مدت ٤٧ روز در سلولِ انفرادی بسر بردم، که در طولِ این مدت فرصتِ گرانقدری به من داده شد که زندگی خود را مرور دوباره ای کرده و تصمیم به اعتراف بگیرم، تا وجدانم در عذاب نباشد. در ضمن از مقامات امنیتی تشکر میکنم که به من در زندان تجاوز نکردند تا من بتوانم این اعتراف نامه را بدون هیچ فشارِ جسمی بنویسم.
شانزده ساله بودم که یکی از دانش آموزانِ دبیرستان که با ‘سم خا’ همکاری میکرد با من ارتباط بر قرار کرد و سعی کرد به من آموزشهای انقلابی-میکروبی بدهد. اوائل علاقه ای به این کار نداشتم ولی بعد به سرعت دلباختهء جنبش میکروبی شدم، اما فعالیاتهای من تا قبل از انقلاب بسیار محدود بود. بعد از انقلاب که اوضاعِ سیاسی تغییر کرد به سرعت فعالیاتهای خود را افزایش دادم و از پلهء میکروبی سازمان بالا رفتم، تا اینکه جنگِ تحمیلی شروع شد و اعلام شد که ‘سم خا’ یک سازمان منافق-میکروبی است. همراهء ‘سم خا’ به عراق رفتم. الان که دوباره نگری میکنم درک میکنم که ما در آن زمان خاک کشور عراق را آلوده به میکروب کرده بودیم. بعد از پنج سال زندگی در عراق به من یک مأموریت درون مرزی داده شد که یکی از سرانِ نظام را ترور کنم. به دلیل مسائل امنیتی به من هشدار داده شده است که اسم ایشان را ذکر نکنم. بهرجهت، یک روز این مقام ارزشمندِ نظام در آسانسورِ یک بُرج بود که بشدت شروع به استفراغ کرد. علتِ آن این بود که من او را به یک بیماری غیر قابل علاج میکروبی مبتلا کرده بودم. بعد از استفراغهای شدید ایشان دچارِ تب و لرز شده و به خونریزی داخلی و خارجی مبتلا گردید و از چاک و مقعدش هی خون ریخت تا در نهایت به شهادت رسید. من در زمانِ جنگ باعث کشتار هزاران سربازِ نظام شده بودم ولی این اولین بار بود که با تماس مستقیم و نزدیک باعث مرگ فردی شده بودم، که از این موضوع بسیار لذت بردم. بعد از بازگشت به عراق در یک جلسهء محرمانه مورد تشویق عناصر منحوس رهبری ‘سم خا’ قرار گرفتم، و در همان جلسه بود که شخصاً از آنها تقاضا کردم که مرا مأمور مخصوص کشتار عناصر نظام قرار دهند، که مورد استقبال قرار گرفت.
از آن زمان تا کنون مرتکب مرگ بسیاری از مردم ایران شده ام، ولی مسئله ای که باعث دستگیری من شد حمله های وحشیانه من به بسیجی ها، لباس شخصی ها، مأموران ضد شورش، پلیس ها، و مأموران امنیتی در دورانِ بعد از انتخابات بود. بدون اینکه هیچگونه فشارِ جسمی و روانی بمن وارد شده باشد، اعتراف میکنم که من یک میکروب هستم. اگر هر یک از این افراد که ذکر کردم از سال گذشته تاکنون کوچکترین سرماخوردهگی پیدا کرده باشد، و یا اگر در طولِ این مدت استفراغ کرده باشد، و کلاً هیچ فرقی نمیکند، اگر هر فرد از نظام، یا هر فرد از خانوادهء هر فردی از نظام، یا هر فردی که مهمانِ دولت ِجمهوری اسلامی ایران بوده است، چه در ایران و چه در خارج از کشور، اگر دچار هر نوع بیماری میکروبی، مخصوصاً اسهال و دل درد شده باشد، و یا دچار مرگ شده باشد، مسئول آن من
هستم.
در خاتمه از مقام معظمِ رهبری میکروب شناس پوزش طلبیده و تقاضای عفو مینمایم.