حماسه حلاج

قسمت سوم
قسمت دوم
قسمت اول

از دیوان مزامیر عشق – جلد اول
قسمت اول حلاج

هر که در یار به مژگان نرفت
خود نشد حلاج و انالحق نگفت

او که گل از وحدت حق چیده بود
صورت او را همه جا دیده بود

آتش سوزان و بهشت برین
هردو یکی بود بر این نازنین

در نظرش ذره چو خورشید بود
مرده او زنده جاوید بود

دل ز مزایای جهان کنده بود
عشق به حق در دلش آکنده بود

خار بغیر از گل و بستان نبود
خاک بجز عطر گلستان نبود

مطربه شوخ و نوا خوان عود
در نظرش زهره و ناهید بود

چرخه هستی همه یک نقطه بود
نقطه پرگار تمام وجود

حجم و حجاب آمد و زد طرح نو
تا که ز هستی بدهد شرح نو

دیده حلاج جهانی ندید
خود همه او گشت و بدان سو پرید

مست شد و دید خدای دگر
رفت پی جستن خود مست تر

جمله یکی بود در اینجا وجود
هر دو یکی بود چه آتش چه دود

****

کسره از هر دو جهان رسته بود
دل به جهان دگری بسته بود

دل به جهانی که نباشد بر آن
نی خبر از این و نه از آن جهان

طرفه جهانی که از او در خبر
هیچ نگفتند و نیابی اثر

خارج از این هر دو که ناید به فهم
عالم دیگر که نگنجد به وهم

این دو جهان جایگه او نبود
نغمه دنیای دگر می سرود

فارغ از این هردو جهان بود او
خارج از این بعد مکان بود او

در پی دنیای دگر شد روان
.آنچه همی بود بدنبال آن

خسته و درمانده هر دو جهان
مقصد او بود نه این و نه آن

طرفه جهانی که ندارد فنا
سرمد و جاوید وجهان بقا

آنچه که خود آمده بودش از آن
میل همی کرد رود آن جهان

رفت به آنجا که مکانی نبود
از من و ما نام و نشانی نبود

وصل به اصلی که پذیرنده است
آنکه نه مرده است و نه میرنده است

رفت به آن نقطه بی ما و من
رفت به پیوستن بر خویشتن

جوشش عشق است که جان میدهد
هستی و مستی به جهان میدهد

پایان قسمت اول
محمود سراجی – م س شاهد

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!