از شاعر پرسیدند
آخر اینها واقعأ عشق است ؟
یا خیالاتی در ذهنت
ذهنی همیشه حامله داری
گاه با واقعیت , گاه با توهم
این توهم آیا خود سقط می گردد ؟
شاعر پاسخ داد : چه سئوالی
چه سئوالی از من شما دارید
برای من , لطفأ دل نسوزانید
گر عشق است , لیلی می شوم
گر خیال است , من شاعرم , من شاعرم
از خیالم شعری می سرایم :
« آه پروانه ای هستم
از شمع سوختم سوختم ,
چرا من امشب می ندارم ؟
چرا دل من پاییزی ست در بهارم ؟»
آناهید حجتی