میخواستم برای “ولنتاینز دی” این توضیحات را به عرض برسانم ولی فرهاد و منوچهر و مجنون گفتن هفت هشت ماهی صبر کن. دیروز هر سه تا تلفن کردن گفتن هر چی دلت خواست بنویس. حالا نمیدونم شیرین و زهره و لیلی چیکارشون کردن. به هر حال سوال اینست که چرا پروانه به سوی شمع میرود. آیا فدا و فنا در کار است و یا برنامه چیز دیگریست؟ پاسخ اینکه بیچاره راهش را گم کرده و خودرا از نفهمی به سوختن میدهد. پروانه و بعضی از حشرات دیگر از نور ماه و خورشید برای حرکت در خط مستقیم استفاده میکنند. کاری هم ندارد، چون اشعات نور اجسام دور مثل ماه و خورشید و ستارگان بطور موازی به چشم میرسند و در حال حرکت مستقیم در مدت کوتاه زاویهشان نسبت به چشم عوض نمیشود. اگر در حال پرواز زاویه نور نسبت به چشم پروانه عوض شود او میداند که از خط راست منحرف شده و جهت خود را تصحیح میکند. حال اگر پروانه نور شمع را با نور کائنات اشتباه کند نتیجه همان که اگر مولانا را با فروغ اشتباه کرده باشد. نزدیکی شمع به پروانه باعث میشود که در حال پرواز زاویه نور نسبت به چشم پروانه تغییر یابد به طریقی که فرمول تصحیح جهت طبیعی پروانه او را چون گردابی به شمع کشاند. چند تا عکس هم کشیدیم تا شاید قضیه روشن تر شود.
حالا منظور از این حرفا دلداری است به امثال حسین پژمان بختیاری، شاعر و تصنیف سرای عهد قاجار و پهلوی که سروده است:
در بزم جهان چون دل حسرت کش ما نیست
آن شمع که میسوزد و پروانه ندارد
دل خانه عشق است خدارا را به که گویم
کارایشی از عشق کس این خانه ندارد
خودتون هم اگر ابیاتی دارید که دل شکستگان را تسکینی دهد به این بلاگ اضافه کنید.