Monda چند لطیفه ی شیرین نوشته و دوستان لطیفه های دیگری اضافه کرده اند. مرا سر شوق آورد، چون اصفهانی ام، و مدتی ست دارم لطیفه های اصفهانی جمع می کنم. ولی متاسفانه چندان زیاد نیستند. گفتم شاید از این طریق فرجی بشود. ضمنن به دو نفر از کسانی که با مزه ترین لطیفه های دست اول اصفهانی را ارائه کنند، یک جایزه ی به قول قدیمی ها “نفیس” هم تقدیم می شود. تا عصر جمعه فرصت دارید. برندگان صبح شنبه اعلام می شوند. این هم برخی از لطیفه های جمع شده؛
اصفهانيه خونه ش آتيش ميگيره، اس ام اس میزنه به آتش نشانی، ميگه به اين شماره ای که افتاده س، زنگ بزنين تا آدرسمو بدم!
……
اصفهانيه به پسرش ميگه وقتی ميخای با نامزدت بری سينما، توسينما باش قرار بذار، تا اون پولی بليطی خودشو بدد! پسره ميگه؛ پس پولی بليطی منو کی بدد؟
……
اصفهانیه داشته روی خودش آب يخ ميريخته .می پرسند چرا اينجوری ميكنی؟ ميگه؛ ميخوام سرما بخورم. ميگن آخه چرا؟ ميگهيه پنيسلين دارم، داره تاريخش تموم میشد.
…..
یه اصفهانی ازدواج میکنه. برای اینکه خرجش زیاد نشه، تنهایی میره ماه عسل.
…..
اصفهانيه میره سربازی، وقتی بر میگرده میبینه داداشش و باباش باریش و سبیل دراز تا روی زمین، وایسادن دم در. میزنه زیر گریه کهشوما رو بخدا بوگوین چه خبرس؟ باباش میگه احمق، رفتی سربازی، ریش تراشو چرا بردی؟
……
اصفهانیه به مهمونش میگه؛ اگه گشنه دونس، مرغ هستا! بوگم تخم بوکوند؟
…….
شب عيد فطر همه اصفهانيا بيرون خوابيده بودند. می پرسند چرا بيرون خوابيدين؟ ميگن برا اينكه پولی فطری مون بيفتد گردن شهرداری.
……..
به اصفهانيه ميگن دو دوتا؟ ميگه؛ ميخی بخری يا ميخی بفروشی؟
……
اصفهانیه موز میخوره، پوستشو میذاره لای کتاب، واسه یادگاری.
……
اصفهانيه آب معدنی ميخره. به زنش ميگه يخته آب بش اضافه كون، خيلی غليظه س!
……
دو تا اصفهانی دراز كشیده بودند. یكیشون داشته خمیازه می كشیده. اون یكی میگه داداش تا دهنت وازه س، این اصغری مارم صدا کون.
….
يه اصفهانی يك خوشه انگور به خانه می برد و یکی یک دانه به زن و بچه هاش می دهد. بچه ها می پرسند؛ بابا جون چرا يكی؟ میگهنوری چشمم! بقيه ش هم همين مزه را میدد.
……
اصفهانیه برای بچه اش “اسمارتیز” میخره، روش می نویسه؛ هر 8 ساعت یکی!
…..
فیلم های ساخت اصفهان در جشنواره ی فیلم؛ 1- یک تکه نان برای دو نفر 2- تا حالا موز خوردی؟ 3- ده نفر زیر یک چتر 4- دیشب پیتزا خوردم، آیدا.
……
بزاز اصفهانی به همکارش؛ خانوم اومدس پارچه خریدس، بردس بریدس، دوختس، رفتس باش عروسی، کلی پز دادس، قر دادس، آ بعدی رفتس پارچه را شیکافتس، پس آوردس، میگد از رنگش خوشم نیمیاد
……
خبری تاسف بار به دستمون رسيد که؛ دو تا اصفهاني شيرجه ميزنن تو آب، ميگن هر کی زودتر سرش از آب اومد بيرون، بايد شام بده. هنوز جسد هيچکدومشون رو پيدا نکرده اند.
……
ميدونی يه اصفهانی رو چه جوری شکنجه ميدن؟ می بندنش به تير چراغ برق، ميگن کوچه بغلی شام ميدن.
……
اصفهانیه نذر می کنه اگه دانشگاه قبول بشه، مادرشو پیاده بفرسته کربلا.
……
اصفهانی جوهر خودکارش تموم میشه، ترک تحصیل می کنه!
…..
اصفهانيه تو مسابقات رالی اتومبیلرانی شركت ميكنه، وسط راه مسافر سوار می كنه.
……
از اصفهانی می پرسند دانشگاه ميری؟ ميگه؛ اگه مسافر بخورد، همه جا میريم.
……
از بچه اصفهانیه می پرسن وقتی میری سر یخچال، چی می خوری؟ میگه کتک!
…..
اصفهانی نوار نوحه میخره، زود می زنه آخرش، ببینه شام میدن؟