.
.
.
برگی از دفترِ روزگار
دنیای کوچکی است
ولی تُو در آن گاهی نا پیدا
و گاهی همه جای دنیا
روزگاریست بس عجیب
همه با هم غریب
ولی در فیس بوک، همه با هم رفیق
«قلب دختری از ترسِ پدر ترکید»
من که باورم نشد
زنی به دار کشیده شد
نه!
گمان کنم که او
از طناب حلق آویز شد
یک نفر گفت بنزین لیتری چند؟
چند تومن فاصله تا شورشِ بعدی؟
انتخابِ بعدی با کیست؟
حکم اعدام کشیشی ابلاغ شد!
وااا! چقدر رأفت!
چه محبتها دارند!
قابل ما نیست این همه انسانیت!
«افزایش آمار خودسوزی
به دلیل فقرِ وحشتناک»
به سلامتی!
ماستُ موسیر بزن با کنیاک
اسرائیل هشدار داد
کلینتون چماق نشان داد
اوباما هویج داد
امام فتوا داد
ایران دو دانشمند از دست داد
دود در تهران صد برابر شد
سه هزار و هفتصد و ششصد و
نود و نُه و دویست و دو هزار و چهار صد و
پنج هزار نفر قلبشان از کار افتاد
«یک زندانی سیاسی توسط پزشکِ زندان ضرب و شتم شد»
پزشکِ زندان يک زندانی سیاسی را ضرب و شتم کرد
ضرب و شتم شدنِ یک زندانی سیاسی توسط پزشکِ زندان
یک نفر شخصِ سیاسی شد اسیرِ زندانی، پزشکِ زندان زد به او یک اردنگی
چه فرقی میکند!
پزشکِ زندان به بقراط گفت زکی!
«يک گام کوتاه نخواهیم آمد»
مرگ مرگ تا پیروزی!
مرگ حقِ مسلم ماست!
به سلامتی! ودکا بزن با ماست
«خدا را شکر میکنم که کشورمان در تحریم است»
خدا را شکر میکنم که گوشت گران است
خدا را شکر میکنم که هوا آلوده است
خدا را شکر میکنم که سنگ در ایران فراوان است
خدا را شکر میکنم که صنعت طناب سازی در ایران رشد مضاعف پیدا کرده است
خدا را شکر میکنم که در کشورمان کشیش محارب زیاد است
خدا را شکر میکنم که در کشورمان جرثقیل فراوان است
خدا را شکر می کنم که دست پایین دست بسیار است
خدا را شکر می کنم که دستِ دزد اضافی است
خدا را شکر می کنم که دستِ بریده مبین دستِ عدالت است
«حضرت علی اولین بسیجی عالم بود»
امام خمینی دومین بسیجی عالم بود
امام خامنه ای سوم شد
«قطعنامهء حقوق بشر ارزش حقوقی ندارد»
حقوق بشر ارزش حقوقی ندارد
بشر ارزش حقوقی ندارد
خدا را شکر میکنم که فردا نزدیک است