رویای محسن و پروانه های پریشان سرگردان و آتش گرفته

رویای پروانه های پریشان و سرگردان و آتش گرفته سنگینی غمی که از مرگ جوانان برومند و تحصیکرده ایرانی بر قلب هر یک از ما می نشیند بی سابقه است. عمق این دردو ناراحتی برای جوانان از اینجا هویدا است که بسیاری از آنان متاسفانه خودکشی میکنند. شاید تنها این لیلا پهلوی و برادرش علیرضا پهلوی باشد که بیشتر در روزنامه ها تابیده شده وگرنه بسیاری از جوانان رشید رعنا و تحصیکرده ایرانی در سکوت دست بخودکشی زدند و حتی روزنامه های محلی هم خبر خودکشی آنان را درج نکردند؟  وقتی جوانی رعنا و خوش اندام و خوش چهره که ظاهرا هیچ مشگلی هم نباید داشته باشد خودکشی میکند که از بهترین دانشگاههای دنیا درجه تحصیلی فوق لیسانس و دکتری؟ گرفته است و مادرش هم شهبانویی است که مردم بسیاری اورا دوست دارند انسان بهت زده میشود. من با ناباوری به این خبر نگاه کردم و امیدوار بودم که بزودی تکذیب شود که متاسفانه نشد؟  هنگامیکه دختر شاه ایران در لندن پرپر شده بود  دختران آمریکایی که شاگرد من بودند و بعضی آنان هم نامشان فرح بود از من پرسیدند که چرا دخت شاه پرپر شده است. گفتم شاید اشتباهی دوا و قرصی را مصرف کرده که برایش زیان آور بوده است وگرنه خانواده های ایرانی نسبت بهم خیلی مهربان هستند و مردم بسیار خانواده شاه را دوست دارند. آنان مال خودشان نیستند به مردم و تاریخ تعلق دارند و هرگز آنان که امیدو نمونه و پناهگاهان مردم هستند خودشان را از مردم جدا نمیکنند.  ولی خودکشی علنی شاهپور علیرضا موقعیت دیگری داشت. چطور یک جوان تحصیکرده که دیده بسیاری از مردم متوجه او با احترام است و اینکه او بایست با تحصیلاتش در خدمت مردم باشد حاضرمیشود از وظیفه خود شانه خالی کند و دل مامش را بشکند ومردم و دوستانش را داغدار کند؟ او که میبایست مشگل مردم راحل کند حالا خودش را به مرگ تسلیم میکند؟
وقتی شاگردانم این بار از من پرسیدند که چرا او خودکشی کرده است و چرا فکر نکرده که مادر و برادر و خواهر و سایر اعضای خانواده و همه دوستدارانش بسختی غمگین میشوند چرا اینکار را کرده است؟ من جوابی نداشتم که بدهم جز اینکه بگویم متاسفانه او بسیار حساس بوده  است و قلبی نازک داشته و نتوانسته که مشگلات مردم مثل دهان دوختن هم میهنانش در یونان و یا دربدری و مرگ سایر ایرانیان را تحمل کند؟
 اینبار همه شاگردان گفتند که با
تسلیت گفتن به برادرش رضا و یا خواهر ش فرحناز و یا شهبانوی ایران میخواهند که در غم از بین رفتن یک جوان رعنای و تحصیکرده ایرانی شریک باشند. باخودم فکر کردم که چرا ما ملتهای خاورمیانه نبایست که بفکر هم باشیم و برای کشورهای خود کار کنیم و مشگلات جامعه های خود را حل کنیم با هم متحد باشیم و بازیچه دست ابر قدرتها نشویم و رهبران ما بمردم خیانت نکنند و مردم را بازی ندهند؟ از جنگهای زرگری و دروغ گویی و فساد دست بردارند و برای مردم کشورهای ما دانشگاه کار مسکن و احترام و دانش و بینش دست پا کنند.  از خودخواهی کسب ثروتهای نجومی دست بردارند و به مردم برسند. مگر اسلام نگفته که طلب دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است  چرا این گفته را دنبال نمی کنند. چرا بهمه مردم و زنان و دیگر اقلیت ها آزادی گفتار و رفتار نمی دهند؟ مگر نمی دانند آنجا که داد وعدل نباشد هیچکس در امنیت بسر نخواهد برد حتی حاکم جبار؟ مگر آنان کتابهای سعدی  حافظ مولوی و… عطار را نخوانده اند آیا قدرت خرید کتابها را نداشته اند؟  درست است که برنامه ریزی و هدایت و تبلیغات کوبنده کشورهای توسعه یافته و یا حاکمان بی انصاف و ثروت جو همکاران آنان با توجه به دانشی که دارند راه خلاف را انتخاب میفرمایند و مردم را بجان هم میاندازند زندگی را مشگل میکنند درآمدها را کم میکنند که تامردم بسوی فساد رشوه خواری و دزدی روی آورند که متاسفانه وقتی طعم دزدی و رشوه خواری زیر دندان کسی رفت مثل یک میکرب و یا بیماری واگیر دار کل جامعه را فلج خواهدکرد. بی اعتمادی فساد رشوه خواری کم بود دانشگاه و مدرسه های فنی و نیر تمامیت خواهی جزمی گرایی  نگذاشتن احترام به دیگران کشورهای خاورمیانه را پریشان و مردم آنان را عقب افتاده و درگیر مشگلات دست پاگیر خواهد کرد؟ امیدوارم که کشورهای ما هم مثل برزیل یا هند و یا چین از بیراهه به راه راست برگردانیده شود و با دادن امکانات بهمه بطور مساوی ما هم با کاروان علم و دانش و خرد گرایی بپیوندیم و عقب افتادگی های خود را جبران کنیم.
 
ایکاش ما هم مثل کشورهای پیشرفته باهم میتوانستیم با همه مدارا کنیم که گفته اند با دوستان مروت وبا دشمنان مدارا؟ ولی متاسفانه تمامیت خواهی ما و اینکه خودرا عقل کل میدانیم و دیگران بایست برده و بنده ما باشند و کلام مارا کلام آسمانی پندارند. هرکدام از ما که دستش به دم گاوی بند میشود ناگهان حس دیکتاتوری و تمامیت خواهی اش گل میکند و میخواهد که همه به او تعظیم و تکریم کنند و حرفش را چون کلام آخر آسمانی بپذیرند و از او اطاعت محض کنند؟ دیروز محسن بمن تلفن کرد و گفت که یک خواب و یک رویای شیرین دیده است گفتم خوب برایم تعریف کن. گفت دیده بود که در کشورهای خاورمیانه هم با هم مهربان هستند بهم احترام میگذارند و به عقاید هم با دیده احترام نگاه میکنند حرف هم را می فهمند از هم سو استفاده نمی کنند مردم نمایندگان خودشان را بدون واسطه و بدون فیلترهای حکومتی انتخاب میکنند هرکس آزاد است عقیده خودش را ابراز دارد و از جانب کسی مورد تمسخر آزار و بازخواستی قرار نمیگیرد.  استادان تلاش دارند که به دانشجویان خود هر چه بیشتر و هرچه بهتر بیاموزند و دست هیچ کس برای رشوه خواهی دراز نیست.  قضات و مامورین انتظامی آنقدر غرور و بزرگی دارند که حتی هدیه های کوچک را هم قبول نمیکنند مثل کله قند و یا شکلات. مامورین شهرداری نمی گویند که بما چک های مسافرتی بده ؟  همه مردم خاورمیانه باهم خوب مهربان متحد شده اند به بهاییان در همه کشورهای خاورمیانه اجازه تاسیس مدرسه و دانشگاه داده اند و همه آنان بایست از همه امکان های شهروندی برخوردار باشند و مذهب آنان هم رسمی شناخته شده است مثل زرتشییان و مسیحیان. روحانیون اسلامی بهم بسیار مهربان هستند و روحانیون شیعه در مسجدهای سنی ها سخنرانی میکنند و همه را به وحدت  دانش و احترام بهم دعوت میکنند؟ آنقدر در کشورهای خاورمیانه کار و دانشگاه تاسیس شده است که جوانان این کشورهای مانند پروانه های سرگردان مجبور به دریوزگی در کشورهای غربی نیستند صوفیان دراویش و سایر مذهب ها و حتی بی دینها و مادیون از آزادی کامل و تبلیغ برای مرام خود برخوردار هستند. روحانیون شیعه میگویند ما که نود در صد مردم را شیعه کرده ایم از ده در صد آنان هیچ واهمه ای نداریم.  بیسجیان در کنار سلطنت طلبها و یا مجاهدین و … همه برای خدمت به مردم صف کشیده اند و سعی میکنند که در انجام کارهای خوب از هم پیشی بگیرند.  یادم به آن روزهایی میافتد که یک روز دانشجویی کمونیست دو آتشه میشد و بعدی از چندی با معاشرت با شاهی ها شاهپرست شدیدی میشد و در آخر هم شیعه سفت سخت و بعد هم در آخر سر صوفی میگشت  و بعد بهایی میشد و بالاخره با تماس با دیگر دوستانش مسلمان میشد و به حج میرفت؟ براستی هم ما متاثر از محیط و پدر مادر و اطراف خود و معلمان خود هستیم و هرکدام از آنان براحتی میتوانند روی ما تاثیر گذار باشند. محسن میگفت که خاورمیانه هم درست مثل آمریکا شده بود و همه در برابر قانون مثلا مساوی بودند و هیچکس را بعنوان اینکه مثلا بهایی هستی و یا در خانواده بهایی متولد شده ای آزار نمی دادند و یا کاری بکار مجاهدین تا مادامیکه دست به اسلحه نبرده اند ندارند. محسن میگفت داشت این خواب شیرین را میدید که همسرش گفت پاشو برو سرکار ساعت هفت نیم شده است. 

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!