ما تا باهم متحد نشویم به هیچ جا نخواهیم رسید احترام بهم و به عقاید هم و به باورها هم و خودرا از دیگران بهتر ندیدن خودتان درست نگاه کنید تمامی یااکثر قهرمانان ملی پس از پیروزی به هیولاهای دیکتاتوری تبدیل شدند همانانکه از میان مثلا مردم فقیر برخاسته بودند بعد از رسیدن به قدرت شمشیر به روی همان فقرا کشیدند و پایمالشان کردند؟ همانانیکه انسانهای معمولی بودند و ظاهرا مقبول و خوب ولی بعد از رسیدن به قدرت تبدیل به اژدها های خون آشامی شدند که حاضر بودند برای کسب منافع بیشتر خودشان مردم را قتل عام کنند. مگر این هم دلار که سر به میلیاردها میلیارد میزند در حساب مثلا همان انقلابیون دیروزی و ستمکاران امروزی نیست؟ چطور شد که همه را فراموش کردند و برق تلا و زرق جواهر زنان زیبا و یا مردان قشتگ و حبه انگور دین دل آنان را ربود و از مردی یا زنی فرزانه دیوی دو سر متولد شد آنان که دم از ملت و مردم میزدند ناگهان تنها خودشان شهوتشان و صفرهای بیشمار ثروت دلاری خود را دربانکهای خارج میدیدند و کاخهای سر بفلک کشیده با همراهی و هم آوازی با سیستم بی تفاوت و غارتگر بین المللی همسو شده و مردم خودرا بخاک خون کشیده اند.
مگر شیوخ عرب که مال و ثروت مردم خود را میربایند ودر بانکهای غرب ذخیره میکنند و در قمارخانه های غرب از بین میبرند ودر حمامهای عاج سر تن منحوس و نجس خودرا میشویند و یا سوار ارابه های تلا و نقره خالص میشوند از چه قماشی هستند؟ همان عربان بادیه نشین که از صدقه سر دین اسلام مردم را فریب داده خدعه کرده بر جان و ناموس و مال مردم دست انداخته اند اگر آنان حتی به خدا هم متعقد بودند حاضر نبودند که همسایه شان گرسنه باشد و آنان در میان خروارها سکه تلا خر غلطت بزنند؟ آیا آنان به کودکان درمانده حتی عرب یا مسلمان کمک میکنند؟ آیا برای اسلام که اینقدر سنگ آنرا به سینه میزنند در کشورهای حتی اسلامی دانشگاه ها و بیمارستان ها و کارخانه های مادر تاسیس کرده اند که هموطنان و یا هم کیشان آنان به دریوزگی به غرب نروند؟ تا ما برده منافع شخصی خود حسادت و تمامیت طلبی هستیم مشگل است که پیروز شویم بت شکنی شکستن زیر بنای تمامیت خواهی دیکتاتوری فساد رشوه خواری و خیانت برای خاطر منافع شخص آنی؟ همراه با دانش و بینش دوای درد ماست و بس مشگل ما نداشتن اتحاد همدردی باهم سو استفاده کردن از هم و بی انصافی و تمامیت طلبی است کسی که دستش به دم گاوی بند شد دیگر خدا را بنده نیست و عقل کل است آقایی که شش کلاس سواد دارد با غرور استاد دانشگاه را بیسواد و خودش را با سواد میداند ما بهم براحتی برای منافع شخصی خودمان خیانت میکنیم ما از اعتماد و اطمینان دیگران نسبت به خودمان سو استفاده میکنیم ما با هم حتی در خارج هم متحد نیستیم و همه عقل کل هستیم و اگر کسی برایمان فایده ای نداشت براحتی رهایش می کنیم دیگران رامسخره میکنیم و خودمان همه دان هستیم .
البته خوشبختانه هم ما اینطور نیستیم ولی متاسفانه یک بز گر گله را گر میکند. سوای اینها ما زیر ستم اربابان قدرت هستیم که حتی طبقه متوسط خودشان را هم نشانه رفته اند تا از بین ببرند. آنانی که میلیارد میلیارد دلار ثروت دارند و همه دنیا را کنترل میکنند. نگاه کنید که مثلا همین مبارک یک جوان فقیر بود که در اثر پشتکار و هوشیاری به بالا خزید ولی متاسفانه زود همه چیز را فراموش کرد و به ظلم دیکتاتوری و خودبزرگ بینی دچار شد و دیگر میخواست تا ابد بر سریر قدرت بماند و راضی نبود که از اسب قدرت پایین بیاید؟ دیده اید که تمامی کسانی که دیکتاتور شده و یا به مقامات بالا رسیده اند همه یا بیشترشان از طبقه پایین جامعه بوده اند که وقتی سوار خر مراد شدند دیگر همه چیز را فراموش کرده به هیولاهایی تبدیل شدند که تنها با مرگ خر از آن پایین می شدند؟ ما برای کاری باهم همداستان میشویم در راه عده ای را میخرند و یا برای راحت طلبی کنار میروند و بعد علی میماند و حوضش همه با هم تا آخر کار باقی نمی مانیم و حتی بعد از پیروزی و موفق شدن بهم باز خیانت میکنیم و حاضر نیستیم که امکانات را با هم تقسیم کنیم زیررو را باهم میخواهیم. ناصر بسبب داشتن خانواده بهایی از کار اخراج شد و چون حاضر نبود برعلیه بهاییان و بهاییت در روزنامه مقاله ای بنویسد مسلمانی او مورد قبول واقع نشد.
او به فامیل بهایی خود اطمینان کرد و با یکی از اقوام بهایی خود موسسه ای درست کرد مدتی بعد برایش مسافرتی پیش آمد وقتی برگشت فامیل بهایی زیر رو را خورده بود و از اطمینان وی کمال سو استفاده را فرموده بود. این دیکتاتور است که بایست در وجود ما کشته شود وگرنه تعویض یک سری دیکتاتور سیر با یک سری دیکتاتور گرسته مشگل را حل نخواهد کرد. و کسانی که اکنون سنگ مردم را به سینه میزنند و ملت ملت میکنند شاید بعد از پیروزی کاملا عوض شوند و از دیکتاتوران سابق هم بدتر گردند؟ سنگ بنا بد است مادر دبیرستانها دبیرکافی نداریم مثلا اینکه این بچه ها هستند که براحتی میتوانند خوب یاد بگیرند و وقتی ما در دبستانها و دبیرستانها معلم های کافی و خوب نداریم و مثلا معلم ریاضی توانایی یاد دادن ریاضی را ندارد و مثلا دیپلمه است و یا لیسانس جغرافی و معلم زبان خوب زبان بلد نیست و مثلا یا دیپلمه است و یا لیسانس فقه چطور میتواند دانش آموزان را درس بدهد و از نیروی فکری آنان استفاده کنند. تنها این معلمان ادبیات فارسی هستند که به رشته خود مسلط بودند و شاید درس زبان فارسی تنها درسی باشد که در دبیرستانها خوب آموزش داده میشود. بعد هم کنکور که یک سد برای دانش آموزان است و بسیاری دانشجویان خود را نمی پذیرد. خوب وقتی همه ما مشگل داریم با عوض کردن تعدادی از ما با تعدادی دیگر که مشگل حل نخواهد شد. حسادتها تمامیت خواهی ها منم منم کردنها عقل کل بودنها و نداشتن حوصله و صبر قضاوتهای سریع و بی انصافی و اختلاف طبقاتی شدید مشگل ماست که گروهی با دزدی و فساد و رشوه خواری ثروتمند میشوند وبا خیانت و دورویی جمع ثروت میکنند و گروهی به ناراحتی ها بسیار دچار میشوند. شاید داشتن قدرت و ثروت در دست یک نفر یا حتی یک گروه درست نباشد چون به مرور زمان فساد ایجاد خواهد کرد.
