مبارزه با فساد دزدی و غارتګری ها بوسیله دزدان سرګردنه و غارتګران بین المللی و ملی و یا مذهبی؟ اکنون فغان تمامی دستګاهها و سازمانهای بین المللی بلند شده است که در خاور میانه و دنیای سوم فقر فرهنګی و … همراه با دزدی و فساد و رشوه خواری غوغا میکند خودتان هم می بینید که دیکتاتورها و فرزندان و اطرافیان آنان حاضر نیستند که این مشګلات را ببینند؟ دیکتاتورها به بهانه های مختلف مردم را سرکوب و غارت میکنند و تمامی سرمایه آنان را بلع میفرمایند. با وجود اینکه دیده اند که سر دیکتاتورهای دیګر چه آمده است ولی متاسفانه باز هم چش سفیدی میکنند و عبرت نمی ګیرند و فکر میکنند که همیشه سوار خر مراد هستند آیا واقعا دیکتاتورها آدمهایی ابله هستند که قدرت دید و شنیدن را ندارند و یا آنقدر بخود و دستګاهشان مغرورند که فکر میکنند واقعا خدایګان میباشند و مردم بردګان آڼان هستند. قذافی نمونه بسیار خوبی از آن ګروه از دیکتاتورها میباشد که ګویا چشمانش کور و ګوشهایش کر شده است . آنان مردم را آشغال و خودشان را برتر و بالاتر می بینند و مردم را داخل آدم حساب نمی کنند و میګویند که مورچه چیست که کله پاچه اش چی باشد؟ مثلا آقای سیف مذهب قذافی دم از پیشرفت و عدالت میزند در حالیکه خودش همراه با تمامی شاهزاده ګان دزد عرب و غیره مردم را غارت و ولخرجی های میلیونی میکنند با پول ملتی که در فقر و نکبت زندګی میکنند وآنان با دلارهای دزدی شده آنان در کاباره رقاص خانه ها و در کنار مه رویان و یا حتی استادان دانشګاه های معتبر بین المللی به کیف و عیش و آموزش بیشتر باری بهره ګیری بیشتر از ګرده مردم آماده میشوند؟
متاسفانه قدرت وثروت زیاد باعث دیوانګی خود خواهی و جنون دیګتاتورها و دیګرانی میشود که کمر به ظلم و جور مردم بی ګناه بسته اند وسیستم دنیا بر همین مبنای ظلم زور و بی تفاوتی و غارت ودزدی و هیزی برپا شده است و اکنون مردم در چنګال فساد و قدرت طلبی ها و تمامیت خواهی ها مصمم شده اند این دیوانه ګان تاریخ را به زیر بکشند همانطوریکه هیتلر استالین موسولینی صدام و … را پایین کشیده اند. آیا رهبرانی که خودشان دزدان سر ګردنه هستند و میلیارد ها دلار را غارت میکنند میخواهند با دست بریدن یک آفتابه دزد کشور را از دزدیها رشوه خواریها نجات دهند؟ آیا کاخ نشینان قصرهای افسانه ای در کنار مجبوبه های زیبای دست چین شده از همه نژادها و کشورهای سفید سرخ سیاه زرد میخواهند عدالت و مساوات و رفاه و دانش برای ملت هایشان به ارمغان بیاورند آیا ملتهای آنان آنقدر خام هستند که این مزخرفات را باور کنند . آیا از کسانی که دین ملیت و نژاد و زبانها را حربه ای برای دزدی و سرکوب و فساد کرده اند میشود توقع داشت برای رفاه مردم قدمی بردارند پس ملتها جهان و مردم آزاده زن و مرد ګیتی برای آسایش خودتان و فرزندانتان به دمکراسی واقعی و پخش قدرت و شوراهای ملی مردمی روی بیاورید از دیکتاتورها و دیوانه ګان قدرت و شهرت وشهوت انتظار نیکی و خوبی نداشته باشید آنان اګر هم از طبقه فقیر و ندار باشند بزودی وقتی که سوار خر مراد شدند شلنګ تخته خواهند انداخت و در همان مسیر دزدی دیکتاتور و قتل جنایت پیشروی خواهند فرمود زنده باد همه انسانهای آزاده بدون مرز های دینی جدایی و نژادی و ملی غارت شده ګان جهان متحد شوید این دزدان و این دیکتاتورها تنها تکنیکهای خود را عوض میکنند خر همان خر است هی پالون عوض میکنند تا عده ای بفریبند؟
جمعه ۱۳ اسفند ۱۳۸۹ ساعت ۱۶:۵۳
جای مهران مدیری خالی است, اگر امروز برره برقرار بود, یک شوی تمام عیار راه می انداخت که بیا و ببین, حراج شورت رئیس جمهور برره! شورت دوران جوانی, با آثاری از ازدواج با اجنه! (به تعبیر حجه الاسلام نقی پور فرد در برنامه این شبهای سیمای جمهوری اسلامی ایران) , شورت مامان دوز رئیس جمهور به مزایده گذاشته شد! رقابت تنگاتنگ اوباما و پوتین برای تصاحب شورت رئیس جمهور برره!, پوستری طراحی می کرد که ” یک شورت به قیمت یک میلیون دلار! ” , یک قسمت جذاب و زیبای سریال برره به مراسم مزایده شورت رئیس جمهور اختصاص می یافت! از شوخی بگذریم!
جدی عرض می کنم, آقایان اینجا را با برره اشتباه گرفته اند, مردم را خیلی کودن و احمق فرض کرده اند, هر کار ضد ارزش و خلافی را برای مطرح کردن خود انجام می دهند, مزایده و معامله و شویی راه انداختند و مردم را به بازی گرفتند,تا کاری خلاف ارزشهای اسلام و ائمه هدی را به نمایش بگذارند, نمی دانم چرا رهبری به این شومن ها هیچ نمی گوید! اگر این کار پسندیده است, چرا پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم مراسم مزایده برای اسب و شتر و عبا و عصای خویش راه نیانداخت؟ چرا ائمه هدی چنین نکردند, چرا امام چنین نکرد و چرا خود رهبر مثلاً چفیه اش را به مزایده نمی گذارد, مگرکمتر می خرند؟! این حرکات خلاف شرع و بیع باطل است و وجه آن نیز اکل مال بالباطل و شبهه ناک است و قابل اهداء برای امر خیر هم نیست, وقتی مالی به ثمن غیر واقعی فروخته شود و معامله غرری و غبن فاحش باشد, مالکیت در ثمن و مبیع حاصل نمی شود و بیع باطل است, حال یک جاهلی بیاید و مالش را تباه کند, عقلا و حاکم شرع وظیفه دارند, بطلان آن بیع را اعلام و ثمن را به خریدار عودت و برای خریدار سفیه باید قیم انتخاب کنند! و صد البته فروشنده را به عنوان کلاهبردار به محکمه معرفی نمایند!
اما من باور ندارم که خریدار خودرو و کاپشن احمدی نژاد سفیه و ابله باشند, می گویند: هر چه تبلیغ کردند که خارجی ها در مزایده شرکت کنند, به جایی نرسید و یک ابله سفیه خارجی پیدا نکردند که نقش خریدار را بازی کند, هر چند اگر یک خارجی این ماشین را می خرید, یقین دارم که ابله نبود و ده برابر مبلغ معامله را در قراردادهای دولتی جبران می کرد و این خرید نامعقول زمینه قراردادهای نامعقول میلیاردی بعدی می شد!
اما کسی که نقش خریدار را بازی کرده است و جرات ندارد خود را نشان دهد, خریدار ناشناسی که به سبک مافیا این خودروی اسقاطی را به قیمت 25 میلیارد ریال خریده است, کیست؟ چرا چهره این فرد خیر را نشان نمی دهید؟ چرا پرده نشین است؟ او هم ابله و سفیه نیست, او هم به دنبال منافع خویش است! باید سازمان بازرسی کل کشور, اسامی هیات مدیره, سهامداران و بستگان آنها را درآورد و تحقیق نماید که تا کنون چه قرار دادهایی این افراد با دولت نهم و دهم داشته اند, شاید صدها و هزاران برابر این مبلغ از کنار دولت نهم و دهم خورده باشند! و این کمترین خوش خدمتی به آقایان باشد!
از سوی دیگر هزینه های تبلیغات این مزایده و خبرهای آن که از رسانه ملی و رسانه های دولتی منتشر شد را بر مبنای تعرفه آگهی محاسبه کنید, لااقل ده برابر این مبلغ از بودجه بیت المال تبلیغ شده است, همان مبلغ را به مسکن مهر اختصاص می دادید, ده برابر خانه سازی می شد و احمدی نژاد هم سوار ماشین خودش بود و سوار ملت نمی شد!
باز هزینه حمل خودرو و اختصاص غرفه ای بزرگ به خودروی احمدی نژاد در نمایشگاه و هزینه های دولتی و تشریفات دیگر این خودرو, نیز کمی از قیمت آن ندارد, همین غرفه را به مرسدس بنز یا بی ام و یا تویوتا می دادند, یک میلیارد تومان اجاره غرفه می گرفتند و صرف مسکن مهر می کردند!
من اگر جای او بودم, خودروی 34 ساله ام را برای حفظ محیط زیست و جلو گیری از آلودگی هوا ( به عنوان خودروی فرسوده ) و ترویج فرهنگ گذشت از منافع فردی برای جمع, به یک اوراقچی میفروختم تا اوراقش کند و این خبر کوتاه را در روزهای بحران آلودگی هوای تهران منتشر می کردم! ” فلانی خودروی فرسوده اش را به خاطر سلامت مردم به اوراقچی سپرد!”
مسئله آخر, مشکلات روانی ایشان است, این اقدام نشان شخصیت نارسیسیستیک ( خود شیفته ) اوست, وگرنه هیچ سیاستمداری در دوره حیات خود چنین نکرده است, اگر صندلی به فروش می رسد, جزء آثار باستانی و تاریخ و تمدن یک کشور است, اگر چیزی متعلق به لویی چهاردهم بفروش می رسد, چون انقلابی در فرانسه شده است و نظام حکومتی به جمهوری تغییر پیدا کرده است و آنها به تاریخ پیوسته اند! اما بعید می دانم, حتی اگر احمدی نژاد به تاریخ بپیوندد, کسی چیزی از اموال او را بخرد! این نمایش بچه گانه را تمام کنید و به کار مردم برسید!
13 اسفند 1389 / مهدی خزعلی
ای ایرانی
كوروش بزرگ بنيادگذار كشور ايران، مردي كه عموم تاريخ نگاران او را «انديشمند، انساندوست، دادگستر و مهربان» توصيف کرده اند در مارس سال 530 پيش از ميلاد ــ 9 سال پس اعلام امپراتوري ايران فوت شد. وي يازده سال پس از ايجاد دولت واحدي از سه طايفه مهاجر قوم آرين – پارس، ماد و پارت – شهر بابل (در جنوب غربی بغداد امروز و پايتخت يک امپراتوري به همان نام) را تصرف و در آنجا در اكتبر سال 539 پيش از ميلاد ايجاد امپراتوري مشترك المنافع ايران را اعلام كرده بود.
امپراتوري ايران در زمان كوروش كه نام او در غرب با قلب تلفظ حروف يوناني، سيروس و سايرس، گفته مي شود از هند تا مرمره و از سيردريا (رود سیحون) تا درياي سرخ امتداد داشت که پسر او کامبیر (کامبوزيا = کامبوجیا = کمبوجیه) بر وسعت آن افزود و داریوش بزرگ پدر ناسیونالیسم ایرانی و پسرش خشایارشا قلمرو ایران را گسترش بیشتری دادند که بیش از دو قرن بزرگترین قدرت و تنها ابرقدرت جهان بود با فرهنگ و تمدنی درخشان و بیمانند. كوروش براي اخراج طوايف آرال که از سیردریا گذشته وارد سغدیانا و سرزمين پارسیان در فرارود (تاجيكستان امروز و …) شده بودند به اين منطقه رفته بود كه به سوي او كه سوار بر ارّابه بود و سربازانش را در ميدان نبرد هدايت مي كرد زوبيني پرتاب شد و عمر وي پايان يافت. با وجود درگذشت كوروش، سربازان او جنگ را بردند و مهاجمان را به آن سوی سیردریا عقب راندند. [سغد اینک یک ایالت تاجیکستان و فرماندارنشین آن، شهر باستانی خجند است]. برخي از مورخان درگذشت کوروش بزرگ را در منطقه فرارود نتيجه بيماري نوشته اند، نه اصابت زوبين. آرالي ها تمدني عقب مانده و غير قابل قبول براي ايرانيان داشتند و كوروش مايل به آلوده شدن ايرانيان به اين تمدن [از جمله همبستر شدن علنی با زنانشان] نبود. موسس و پدر كشور ايران كه مادرش ماد و پدرش پارس بود در ميدانهاي جنگ، هميشه در ميان سربازان بود و از آنان جدا نمي شد و (اگر نوشته مورخان يوناني درست باشد) جان خود را بر سر همين روش گذارد. او بارها گفته بود كه نبايد سرباز جان بركف نهد و بجنگد و افتخار پيروزي نصيب شاه شود كه دور از ميدان جنگ در چادر خود درميان نيروهاي محافظ و اسبان آماده براي فرار مي آسايد.
جنازه كوروش همچنان كه وصيت كرده بود به پاسارگاد منتقل و مدفون شد که آرامگاه او تا به امروز باقي مانده و هموطنان پس از 25 قرن همچنان برای ادای احترام نسبت به او به پاسادگاد می روند. كوروش در بابل و پس از صدور اعلامیه ای که امروز نحستین منشور اتحاد ملل و حقوق بشر نام برده می شود وصیت کرده بود صرف نظر از محل مرگ او، باید در پاسارگاد دفن شود. کوروش هنگام تعيين محل دفن خود از اين كه براي مدتي بسيار طولاني، جسد او قطعه زميني را از ثمر دادن باز مي دارد از مردم ايران (قبلا) پوزش خواسته بود.
كوروش جهاني فكر مي كرد و همه ملتها را متساوي الحقوق مي دانست و عقيده به ايجاد يك دولت جهاني مجهز به اخلاقیات داشت تا جنگها و خونريزي ها پايان يابد و يک قانون واحد حاكم بر روابط ملتها باشد.
اعلاميه او پس از فتح بابل كه سلطانش به آزار دادن ساير ملل و نيز اتباع خود شهرت داشت، نخستين منشور ملل متحد و اعلاميه حقوق بشر شناخته شده و نگهداري مي شود. كوروش دين ايرانيان (آيين زرتشت) را به ملل ديگر تحميل نكرد. وي شورائي از سران ملل تابعه به رياست خود تشكيل داده بود و امپراتوري او در حقيقت يك جامعه مشترك المنافع بود و شرط عضويت در اين جامعه دادن آزادي به مردم محل، بر قراري حكومت قانون، منع بردگي و قطع ظلم و تعدي بود. ارتش كوروش سربازان اسير را به بردگي نمي فروخت و اموال ملت مغلوب را مصادره و غارت نمي كرد. يهوديان در كتاب مقدس خود كوروش را “آزاديبخش” و او را يك مسيح خوانده اند. كوروش اسيران يهودي دولت بابل را آزاد كرد و به وطن خود بازگردانيد و با پول ايران شهرهايشان را كه به دست سلطان بابل ويران شده بود مرمت و نوسازي كرد.
طبق نوشته برخي از مورخان و تطبيق تقويم ها ، فوت كوروش در چهارم مارس اتفاق افتاد.” style=”width: 50px; height: 50px; border: 0px” /> Etemad Hozhabr 3:11pm Mar 4 امروز سالگرد درگذشت کوروش بزرگ بود !!!!
.
به گزارش امروز در این بیانیه آمده است: اگر مردم از این اسلام و ولایتی که کودتاچیان مبلغ آن شده اند تبری بجویند حرجی بر آنها خواهد بود؟ آیا اگر جوانان ما از دروغگویان فریبکاری که در پس لوای دین جز به قدرت خود نمی اندیشند منزجر شوند میتوان بر آنها خرده گرفت؟
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
رفتار عجیب و نابخردانه کودتاچیان بیش ازآنکه نشانه یک حکومت مستقر و توانا باشد شبیه یک حکومت در آستانه ورشکستگی است.آنها نه فقط در اداره کشور در مانده اند بلکه حتی از فهم بدیهیات خواسته های این ملت عاجز شده اند. و لهم قلوب لا یعقلون بها و لهم اعین لا یبصرون بها و لهم اذان لا یسمعون بها.
سرکوب مردم در کوچه و خیابان و دستگیری صدها تن از نخبه ترین انسانهای شریف این مرز و بوم و حتی حصر و زندانی غیر قانونی سران جنبش سبزو همسرانشان و یا بازداشت غیر قانونی آنها در مکانی نامعلوم نه تنها بر خلاف انتظار آنها سبب کاهش انرژیمردم در پیگیری مطالبات اصلاح طلبانه شان نشده است بلکه شاهد پیوستن روزافزون طبقات و اقشاری هستیم که به هر علت تا به امروز در همراهی با جنبش سبز تعلل می ورزیدند. امروز این جنبش پویا تر و پر نشاط تر ازهر زمان دیگر پیگیر اهداف بلند خود که چیزی جز مردمسالاری، آزادی ، حاکمیت قانون، پیشرفت ، عدالت و معنویت نیست می باشد.
دستگیری بانوی سبز و سر بلند ایران بزرگ خواهر گرامی سرکار خانم فخرالسادات محتشمی پور همسر آزاده در بند سید مصطفی تاج زاده نیز نشانه ای دیگر بر درماندگی کودتاگران است.مگر خانم محتشمی پور جزعدالت چیزی طلب می کرد؟ مگراو جز حقوق قانونی همسرش و سایر زندانیان بیگناه را فریاد می کرد؟ مگر او جز گلایه و شکوه از ظلم و ستمی که بر او و امثال او می رود کاری می کرد؟ از چه رو در این کشور نامه سرگشاده نوشتن به مسئولان و امر به معروف و نهی از منکر نمودن آنان جرم است؟ از چه رو گره گشایی از کار کسانی که نان آور خانواده آنها بی هیچ جرمی به اسارت رفته است گناه شده است؟ از چه روسرکشی به پیر زنی که جوان یتیم او اسیر کودتاچیان شده است عمل براندازانه تلقی می شود؟ از چه رو غمخواری مظلومانی که هیچ مسئولی فریاد تظلم خواهی آنان را نمی شنود عمل ضد انقلابی محسوب می شود؟ و از چه زمانی و از چه روشرکت در جلسه قرآن و دعوت دیگران به این جلسات ممنوع شده است؟ آری خانم محتشمی پور به اتهام این همه جرائم سنگین بازداشت شده است واکنون دخترش را یکه و تنها و در حالیکه خود و همسرش هر دو در زندان هستند به خدا سپرده است.
آیا با این وصف اگر مردم از این اسلام و ولایتی که کودتاچیان مبلغ آن شده اند تبری بجویند حرجی بر آنها خواهد بود؟ آیا اگر جوانان ما از دروغگویان فریبکاری که در پس لوای دین جز به قدرت خود نمی اندیشند منزجر شوند میتوان بر آنها خرده گرفت؟
جبهه مشارکت ایران اسلامی که مفتخر به داشتن چنین اعضای عزیز، شجاع و سربلندی است اعلام می دارد هزاران هزار انسان پاک راه پر فروغ همه زندانیان سبز و از جمله خانم محتشمی پور را ادامه خواهند داد.
جبهه مشارکت ایران اسلامی
13/12/89