طبابت در مدح مهندس موسوی

شبی بر پا شدم از هولِ کابوس
شکم دردی شدید، در کَلّه ناقوس

نه معجون و نه قرصی و نه زالو
بشُد این درد را یک قطره دارو

طبیب آمد که شاید یک سُرنگی
رهایی آرَد از آن سینه تنگی

حکیم پرسید دیشب شام چه خوردی
که گر قِی‌ نکنی فردا بِمُردی

گفتم مدتیست من در رژیمم
نباشد از غذا وضعِ وخیمم

بپرسید دگر اینبار چه رژیمی؟
ببردم نامِ رحمان و رحیمی

بخندید که چرا زود تر نگفتی
که بخشی جان خود اینقدر به مفتی

کشید بیرون دوای سبز رنگی
چو آن دیدم زدم فریاد و وَنگی

طبیب گفتا که نوش، چاره نداری
جز مهندس موسوی راهی‌ نداری

بگفتم قبلنا خوردم، نه مرسی
تهوع آوَرَد، خشم و چه حرصی

استفراغم گرفت آنوقت که خوردم
همان بهتر که من زودتر بِمُردم

گفت نپندار رژیم بر تَن‌ حلال است
رودلِ دین بد تر از یک من بلال است

چو مینوشی تو این داروی من را
اُغ زنی هم رژیم  هم موسوی را

دهانم را گشود، دارو درون ریخت
بزودی گندِ اُغ بر رخت خواب ریخت

نفس آزاد شد، درد خوابید
دگر تن یادِ آن رنج را نیابید

گفتمش دکتر رژیمِ بهتری چیست؟
گفت هیچوقت ترا آدم شدن نیست؟

هرگاه کردمت ز سمّی پالایش
باز کردی رژیمِ دیگری آزمایش

رژیمت نیست که از آن می پلاسی
طعم آزادیست کز آن می ‌‌هراسی

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!