هوس تازه

قرار عشق بازی را در ترن شمال غربی گذاشتیم. راس ساعت به ایستگاه قطار رسیدیم. در کوپه ی بی – چهار نشستیم. تا به خانه  برسیم سه ساعت و چهل و هشت دقیقه وقت داشتیم. قرار گذاشته بودیم که نیمه لباس هایمان را در بیاوریم و کاری با نیمه ی دیگر نداشته باشیم تا به حس واقعی اش برسیم. همین که ترن شروع به حرکت کرد شروع به بوسیدن لب های همدیگر کردیم. اگر اشتباه نکرده باشم حدود بیست و سه دقیقه این بوسیدن طول کشید. رکورد خوبی بود.

باران ریز ممتدی در تمام طول راه به روی سقف ترن می بارید  و ما احتیاج به موسیقی نداشتیم. از همان روزی که در کافه ی مندرا دیده بودمش هوس عشق بازی کردن با او را داشتم. موهای کوتاه  با شلوار تنگ مشکی و کفش های پاشنه بلند. بدن موزون و پر از هوس اش همه ی عابران را میخکوب کرده بود.

با یک سلام و دعوت به رفتن به کافی شاپ همه ی ماجرا شروع شد. وقت چندانی برای درگیر کردن  روح و مغزمان نداشتیم. به خانه رفتیم و بی هیچ تعارفی شروع به عشق بازی کردیم. یک سکس بی دغدغه و بی بهانه. برای روزهای متمادی در تخت من و گاه مال خودش هم بستری کردیم و مقدمه ای برای بازی های تازه مهیا کردیم. هر روز مدل خاصی از عشق بازی.

برنامه عشق بازی در قطار شمال غربی را خودش پیشنهاد داد. بلیت فرست کلاس خریدیم و در کوپه بی – چهار برنامه ی مان را شروع کردیم. سر هر ایستگاه باید دیوانه وار نیمه بدنمان را  می لیسیدیم و در ایستگاه بعدی آرام روی تخت دراز می کشیدیم. یک ساعت مانده به ایستگاه آخر باید مابقی لباس هایمان را در می آوردیم. با هم قرار گذاشته بودیم که بی هیچ سانسوری هر چه دلمان می خواهد به زبان بیاوریم و هیچ شرمی از هیچ کاری نداشته باشیم.

همه چیز پرفکت پیش رفت تا اینکه ترن به ایستگاه آخر رسید. لباس پوشیدیم و کوله مان را پشت شانه یمان انداختیم و از قطار پیاده شدیم تا به خانه ی شماره ده برویم.

Blog: http://hadikhojinian.blogspot.com

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!