من تو را بیش از خدایت دوست دارم ای بشر
آنچه دارم من در عالم از تو دارم ای بشر
من نگردم منکر ارحام ایزد لاجرم
من به تو بیش از خدا امّید دارم ای بشر
آنکه درمان یافت برای درد پا و درد سر
وان که انسان را برون آرود از عصر حجر
آنکه آدم را به بالا برد و بر ماهش نشاند
ایزد قادر نبود، آن کس تو بودیای بشر
*****
من ز تو بیش از خدایت بیم دارم ای بشر
شر تو گاهی بود افزون ز خیرت ای بشر
آنکه با بمب و تفنگ و خنجر و سنگ و چماق
خون بریخت و خا نه ویران کرد تو بودی ای بشر
آنکه از بهر زر و تخت و مقام و اشتهار
آبرو ریخت و جنایت کرد تو بودی ای بشر
هر شمار ایزد کشد با آتش و سیل و بلا
تو بسی افزون کشی با جنگ و نیرنگ ای بشر
*****
گه ز خوبیهای تو بر خود ببالم ای بشر
گه ز آنچه میکنی شرمنده حالم ای بشر
نادر حبیبی (اسفند ۱۳۸۹)