پس از بیش از سی سال در بدری, ما بالاخره باید وضع خودرا با رضا پهلوی روشن کنیم و رضا پهلوی هم وضع خودش را با ما!
اگر ایشان نوه رضا شاه بزرگ و فرزند محمد رضا شاه پهلوی میباشند, پس در اینصورت وارث تاج و تخت ایران و پادشاه قانونی ایران هستند.
اگر ما هنوز به ایشان احترام میگذاریم فقط و فقط بخاطر نام و مقام ایشان است. اگر ایشان از خاندان آن دو بزرگ مرد تاریخ نبودند, فقط یک شهروند معمولی دیگر ایرانی میشدند و در اینصورت ما وقت خود را برای گوش کردن حرفهای ایشان بیخودی تلف نمیکردیم. در جامعه ایرانی درون و برون مرزی, ایرانیان میهن پرست تر, تحصیل کرده تر, دانا تر و وارد تر به امور ایران بسیارند پس چرا ما به آنها محل نمیگذاریم؟
اعلیحضرت یا شاهزاده و یا آقای رضا پهلوی بارها به ما نشان داده اند که اطلاعاتشان در باره ایران, تاریخ, سیاست و قانون اساسی ایران بسیار محدود است. بارها بر ما ثابت شده است که مشاورین و همکارانی که دور خود جمع میکنند از فرهنگ سیاسی و جامعه و خصوصیات ایرانی اطلاعات کافی ندارند.
ما بارها از خود پرسیده ایم که چرا یک پادشاه مدرن که اعتقاد به یک سیستم پارلمانی و مردم سالاری دارد باید انقدر حرف بزند, خودش را با مصاحبه های بیخودی و نشست ها و مسافرت های بی معنی کوچک کند؟ چرا ایشان هنوز کار مهمی نکرده و تجربه ای نداشته باید کتاب بنویسد و نویسندگی کند؟ مگر معمول نیست که در نظامهای دمکراتیک, پادشاه نباید وارد مسائل سیاسی بشود! آیا در کشورها ایکه سیستم های پادشاهی پارلمانی دارند, مانند انگلستان, سوئد و یا ژاپن, پادشاه و یا ملکه میآید در باره سیاست روز بحث کند و یا در باره اعتقادات خود کتاب بنویسد و مقام خود که باید یک نماد ملی و بیطرف باشد را خراب کند و تازه از دیگران هم توقع داشته باشد که آنطوری که او میخواهد عمل کنند؟
ایشان باید بالاخره وضع همگی را روشن کنند: آیا وارث تاج وتخت ایران و پادشاه قانونی ایران هستند یا خیر؟
اگر هستند پس باید مانند یک پادشاه رفتار کنند و هر دقیقه برای بحث و مصاحبه و پر حرفی های بی سر و ته برای ما لالائی نخوانند و مرتب از این شاخه به آن شاخه نپرند و در عوض برای این کارها باید همکارانی فهمیده انتخاب کنند که آسیبی به خود ایشان بعنوان یک نماد ملی نخورد. اگر نیستند پس بهتر است بیخودی وقت همگی را نگیرند, ایرانیان بیجاره را علاف نکنند و بروند در پی کار و زندگی خویش. در اینصورت ما هم کاری بکار ایشان نخواهیم داشت.
ایشان هرگز نباید فراموش کنند که اگر هنوز هم کسانی هستند که حرفهای بی سر وته ایشان که فقط بهانه هائی برای ندانم کاری و عدم اقدامات شجاعانه است را گوش میکنند فقط از روی احترامی است که به نام و مقام ایشان دارند و نه بخاطر افکار و گفتارهای ایشان!
رضا پهلوی میبایست از روز اول از ایرانیان و رجال خوش نام, با تجربه, استخوان دار, دلسوز, دانا و اصیل ایرانی که هنوز از این دنیا نرفته بودند استفاده میکرد که هم خودش آموزش درست ببیند و هم با کمک آنها بتواند نیروهای ملی را شناسائی و تقویت کند. ولی در عوض نه تنها از آنها دوری کرد, بلکه روز بروز آدم های فرصت طلب و نادان را دور خود جمع کرد که بکلی او را از هدف اصلی خارج کردند و نجات ایران برایشان یک سرگرمی بیش نبوده و نیست.
ایشان و همکارانشان از جنایتکاران مجاهد طرفداری میکنند ولی با پیروان نظام تاریخی شاهنشاهی و دوستداران خاندانشان یا با فحاشی رفتار میکنند و یا با بی اعتنایی!
ایشان حتی حاضر نیستند از پدر خود دفاع کنند و وقتی سوالی در باره گذشته و یا د وران مصدق از ایشان میشود با کمال تاسف خود را به کوجه علی چپ میزنند و میگویند که به گذشته کاری ندارند و فقط در باره آینده مایلند صحبت کنند!
این جواب این معنی را میدهد که آنچه مخالفان خاندان پهلوی و یا نظام پادشاهی میگویند درست است و ایشان از خجالت, از وجدان ناراحت و از ترس از زیر جواب در میروند. در صورتیکه اگر ایشان و یا مشاورین نادان ایشان کوچکترین آگاهی در باره دوران گذشته و قانون اساسی آن زمان میداشتند, میتوانستند با اشاره ای کوتاه به آن و بدون ترس و هراس به آسانی پاسخ آن پرسش ها بدهند.
امروز هیچ ایرانی دلسوز, خوش نام و ریشه داری مایل نیست با رضا پهلوی کاری داشته باشد چون احدی دیگر به ایشان اطمینان ندارد. ایشان انقدر خود را کوچک کرده اند که هیچکدام از سران ممالک خارجی هم مایل به پذیرفتن ایشان نیستند!
رضا پهلوی اگر از روز اول وضع خودش را با صراحت و شجاعت روشن کرده بود, ما امروز بی تردید خیلی جلو تر از این بودیم و شاید هم کمتر میهن پرست ایرانی جانش را از دست داده بود و کمتر خانمان ها هم دگرگون شده بود.
سوال ایکه همه از خود دارند اینست که آیا بالاخره ایشان اینکاره هست یا نیست؟ متاسفانه بسیاری اعتقاد دارند که نیست!
آزاده