مبنای حکومت اسلامی مدیریت سکس است. درحقیقت یکی از مهمترین محورهای مدیریت رفتاری ی انسان در طول قرنها مدیریت نحوه ارتباط زن و مرد بوده است. (نگاه کنید به سکس و انقلاب راجع به انگیزههای سکسی ی جوانان انقلابی در انقلاب – ونگاه کنید به سکس و انقلاب ۲ راجع به نحوه ی جداسازی فیزیکی و کنترل سکس بین زن و مرد پس از انقلاب اسلامی)
بقول یکی از مادر های قدیمی تر که میگفت آدمها یا به شکمشان فکر میکنند و یا به زیرشکم. (در این بخش بحث شکم را پیگیری نمی نماییم.) سؤال این است که زیر شکم شامل چه چیزی می گردد؟
آیا انسانها فقط برای لذت جنسی به عمل سکس دست می زنند؟ البته در طول تاریخ، عمل سکس بخاطر تولید مثل و در نهایت ادامه نسل انجام میشده و لذت جنسی یکی از عوارض جانبی این عمل بوده است. سالها بعد، خود لذت جنسی، از عمل تولید مثل جدا شده و بطور مستقل به آن ارج نهاده شده است. حال ادیگر بعضی از انسانها حتی دنبال تولید مثل هم نیستند و هدف از سکس را فقط و فقط لذت جنسی میدانند (در این مورد میتوان به همجنس گرایان توجه نمود).
در نگاه اسلامی، عمل <<سکس برای تولید مثل>> و عمل<<سکس برای لذت>>فقط میتوانند در یک پکیج بعنوان عقد ازدواج ارائه گردد و جدا کردن آندو مشکل آفرین می گردد. البته اینها تئوریهای اسلامی است و در عمل از بدو اسلام <<سکس برای لذت>> یکی از اهداف رهبران و جنگجوبان بوده است (بعنوان صیغه) که شاهد آن تعدادزنان عقدی و صیغه ای امام ها و امامزاده ها است که میخ اسلام را در دوردست ترین مکانهای کشور کوبیده و تعداد زیادی امامزاده تولید کردهاند که باعث شده مردم عادی جایی برای دخیل بستن و دعا و درخواست حاجت داشته باشند. خدا پدر این امام ها و امازاده ها را بیامرزد که به مردم لطف کردند و مادرانشان را (یعنی اجداد ایرانیان را) به وصال سکس رساندند وباعث شدند نسل سید ها – یعنی همانهاییکه مادرانشان را عربها … بله…. و در نتیجه آنها ازامکانات ویژه ای برخوردار گشتند. درجامعه ی حکومت اسلامی – اولاد پیغمبر بودن – یعنی سید بودن جایگاه ویژه ای دارد. این جایگاه شامل میلیونها ایرانی میشود که همگی بخاطر لذت بردن آقایان اکنون بعنوان اولاد پیغمبر تلقی می شوند!
باید درنظر داشت که هدف از سکس لذت بردن و یکی از نتایج آن بوجود آمدن انسانی دیگر است. بنابراین انسانها خواسته یا ناخواسته بعد از شبی پر از لذت – مدتی بعد با واقعیاتی جدید روبرو می شوند. طبیعت (و یا خدا) این سیستم را که ازطریق سکس لذت بخش، زن و مرد را بهم نزدیک کرده و به هوای آن لذت، آن دو را بچهدار میکند عمدی به این شکل طراحی کرده است. مطمئننا فکر هراس آور بچهدار شدن و مسئولیتهای مربوط به آن را نمیتوان به عنوان عنصری انگیزه دهنده تلقی کرد. به قول آمریکایی هااستفاده ابزاری از سکس باعث بالارفتن فروش میشود(Sex Sells) . یعنی کمتر آدم عاقلی عمداً و با آگاهی به کلیه فشارهای بچهدار شدن بطور داوطلبانه این کار را انجام میدهد. بنابراین مکانیزمی لذت بخش، بعنوان عنصری جذب کنند قرار داده شده تا زنان و مردان به هوای آن – یعنی لذت سکس، هم آغوشی کرده و هدف طبیعت (و یا خدا) راتحقق بخشند که همانا ایجاد یک بچه ی کاکل زری است.
برای کلیه دین ها، بخصوص دین های ابراهیمی، خانواده مرکز اولیه جامعه بوده است وخانواده متشکل از یک مرد و زن و تعدادی فرزند می باشد. این مرکز بعنوان محل توسعه ی اقتصادی یعنی بعنوان یک واحد کاری همیشه مورد خواست زن و شوهرها بوده است. مردها بطور غریزی بدنبال زنی می گشتند تا بتواند فرزندانی سالم و قوی جهت اضافه شدن به نیروی کار خانواده (بخصوص در دوران کشاورزی ببعد) تولیدکند و زن بطور غریزی بدنبال مردی می گشته که هم بتواند فرزندان زیاد و قوی تولیدکند و هم بتواند قابلیت مهیا کردن و مدیریت این واحد کشاورزی و یا تولیدی را داشته باشد.
مسلماً در جوامع اولیه، پیش از آغاز ابداع کشاورزی توسط بشریت، در جوامع شکارچی – گردآورنده (Hunter & Gatherer) بنظر میآید که ساختار جامعه و یا گروههای انسانی به شکل مردسالار در دوره کشاورزی نبوده است. تنها در دوره کشاورزی است که جامعه مردسالار شده و تقسیم کار جدیدی در خانواده و در جامعه شکل گرفته است. با رجوع به تاریخ میتوان دید که اکثر الهه های این دوران زن بودهاند (درفرهنگ آریایی میتوان از میترا، آناهیتا و دیگر خدایان زن نام برد)
پس از آغاز دوره کشاورزی، جامعه و تقسیم کار آن مردسالارانه شد و مرد خانواده در بالای هرم قدرت در واحد خانواده قرار گرفت زیرا که اکنون نیروی فیزیکی ی مرد غلبه می کرد. اینجا بود که در کنار شروع شکلگیری جوامع کشاورزی (بخصوص در بین النهرین – یعنی عراق کنونی وخاورمیانه بطور کلی) خدایان نیز عمدتا مرد شدند.
همین منطقه ی خاورمیانه محل شکلگیری ی دینهای ابراهیمی (یهودیت –مسیحیت و اسلام) بود دینهایی که همه به ابراهیم پدر اسحاق و اسماعیل بر می گشتند. خدایان مردانه، رفتار و خوی مردانه تر پیدا کردند. استنباط خواننده با شنیدن کلام این خدایان که طبق ادعای خودشان ،از طریق کتابهای آنان به ما رسیده است چنین نشان می دهد. در دین های ابراهیمی خدا، یا قطعاً به شکل مرد دیده شده (مسیحیت) و یا مثل اسلام و یهودیت کلام وی دارای ظواهر و مشخصه های مردانه است. یعنی وقتی به کلام خدا گوش داده میشود این استتباط میگردد که وی حالتی مردانه دارد. دریهودیت – خدا و یا همان یهوه کاملاً نگاهی خشن به انسان دارد و این البته با ظرافت زنانه کاملاً مغایرت دارد. در مسحیت، عیسی که به روایت برخی خود خدا است، در ظاهر نیز مرد است و در اسلام هم خدا اگرچه لحظات نرم و مهربانی دارد، اما مانند یک پدر خوب <<صدایی >>مردانه دارد. یادمان باشد که در چارت سازمانی این دین ها در طول قرنها همیشه مردان در راس قدرت بوده (خاخام ها – کشیش ها و کاردینالها و آیات اعظام و حجت السلامها همه مرد بوده اند) پس طبیعی است که همه ی این دین ها و کادر گرداننده شان از نگاه یک مرد به مسائل نگاه کنند.
دینهای مردسالارانه ی ابراهیمی همگی در تلاش بودهاند با تحت کنترل قرار دادن زن در ایجاد هوس در مردان، جامعه را کنترل کرده و به نظر اینان از بهم خوردن ساختار هرمی قدرت در خانواده و در نتیجه در کل جامعه جلوگیری بعمل آورند.
البته در جوامع مدرن که به شیوه ی سرمایه داری جدید در حال حرکت در روند اقتصادی جهان است این ساختار قدرت در حال تغییر چهره می باشد.
از بدو تاریخ، روابط انسانها بر مبنای ارتباط تسلطی Dominance Relation شکل گرفته است و انسانهایی بر انسانهای دیگر– با درصدهای مختلف – تسلط داشتهاند. در ساختار خانواده، هرم قدرت تعیین میکند که آینده چگونه شکل گرفته و منابع به چه شکل تقسیم شود. همین شکل قدرت که بر مبنای ارتباط تسلطی شکل گرفته در حیطه یک شهر و بعد در یک کشور و بعد در کل جهان حکمفرما بوده و کماکان هست. یعنی هرکس که قدرتش بیشتر است قابلیت تسلط بیشتری بر افراد با قدرت کمتر دارد.
جامعه ی سرمایه داری بدلیل جدایی از کشاورزی و روی آوری به کارخانه ها و بنگاههای خدماتی در شهرها، عمدتا دسترسی مشابه ای به زنان و مردان داد و به خاطر شرایط سخت سرمایه داری، زنان نیز مجبور شدند از محیط خانه خارج شده و به نیروی کار بپیوندند. درنتیجه ی این فعالیت اقتصادی ی زنان در بازار کار و درآمد زایی آنان و درنتیجه ایجاد استقلال مالی، توقعات آنان تغییرکرد و آرام آرام اینان حق بیشتری در کنترل خانواده و تقسیم منابع از شوهرهایشان میطلبیدند. جنبش زنان از اوایل قرن بیستم در این راه تلاش مرده است. در عین حال در این شکل، بخاطرنبود زن در خانه بعنوان خانه دار، خانواده کمتر کسی را بعنوان ولی داشت و در نتیجه فرزندان نیز کمتر تحت سلطه پدر و مادر قرار داشتند و یاغی گری هم بیشتر شد. شاید جنبش دهه ۶۰ آمریکا و اروپا حاصل این تغییر در شرایط کار و ارتباط تسلطی در خانواده و در اجتماع باشد.
همین تأثیرات فرهنگی هم خود را در جامعه ی قبلاز انقلاب ایران بخصوص در شهرهای بزرگ منعکس کرد. نتیجه آن شد که زنان احساس آزادی بیشتری کرده و توقعاتشان بالا رفت و دانشگاها و دیگر مراکز ایران با ورود زنان چهره عوض کرد.
اسلامگراها از این امر بسیار ناخرسند بودند و ناخرسند از تغییرات جامعه سنتی ایرانی به جامعهای در حال حرکت بطرف مدرنیته واین تغییر ساختار، خانواده را هر چی بیشتر تغییر می داد و ارتباط تسلطی ی خانواده راتحت تأثیر قرار میداد و در آن مردان ضعیفتر شده و شکل سنتی ی خانواده تغییر پیدا می کرد.
در جامعه ی مردسالار – دین مردسالار ابراهیمی،عامل ایجاد فتنه و حس شهوت را در زنان جستجو میکند. یعنی زن عامل ایجاد میل جنسی Arousal درمرد است. داستان آدم وحوا که در آن حوا، آدم را وسوسه به خوردن سیب می کند و باعث اخراج هر دو از بهشت شدند داستانی مشترک دردین های ابراهیمی است.
نظربه نگاه مردسالارانه که عنصر قدرت و عامل تسلط مرد بوده و زن زیردست و فرودست است طبیعتاً برای حفظ عدم فتنه گری و به خطر انداختن واحد خانواده، مرد تحت کنترل قرار نمیگیرد زیرا که وی قرار است خود عامل کنترل و یا فاعل کنترل باشد. بنابراین بخاطر نگاه این ادیان که زن را عامل از راه بدر کردن مردان میداند در وهله ی اول زن می بایست تحت کنترل قرار گرفته شود. اینجا کنترل به معنی پوشاندن چیزهایی که باعث برانگیختن میل جنسی مرد میشود است. اینها شامل سینهها – باسن و پاهای زنان میشود. یعنی با پوشاندن این بخشهای زن امکان و احتمال بوجود آمدن برانگیختگی جنسی را کم و یا کلاً منتفی کنند.
بلافاصله پس از انقلاب ۱۳۵۷ در ایران – زنان مجبوربه رعایت حجاب اسلامی گردیدند. با اعمال حجاب اسلامی حکومت نه فقط در حیطه ی اجتماعی ارجعیت مرد بر زن (یعنی کنترل جنسی زن) را تثبیت کرد بلکه نظر به اینکه حیطه جنسی بین زن و شوهر از خصوصی ترین عرصه های بشری است– وظیفه ی نظارت بر رعایت پوشش اسلامی را به مردان در خانوادهها (برادران– پدران و همسران مرد) اعطا کرد. در این حالت ارتباطت سلطی ای که در دوران شاه بین زن و مرد و بخصوص در شهرهای بزرگ و در خانوادههای مدرن در حال سست شدن بود دوباره توسط اسلام گراها و با استفاده از شیوه ی تفرقه بیانداز و حکومت کن تقویت شد. یعنی در واحد کوچک خانواده – زن را با حربه ی اعمال حجاب و گذاشتن نظارت بر آن بر عهده مردان خانواده، بین زن و مرد رابطه ی تسلطی را شدیداً بازآفرینی نمود. در این شکل حکومت توقع داشت و دارد که مردان خانواده بر زنان مسلط شده و آنان را مجبور به تمکین نمایند. (قوانین مربوط به خانواده و عدم تمکین زن – حضانت – وراثت و طلاق و غیره که تحکیم دهنده ی تسلط مرد بر زن است همه جزو مجموعه ی نظام فکری حکومت دینی است).
در ایران امروز یکی از اصلیترین مولفه های وجود جامعه ی اسلامی، حجاب زنان است. یعنی آنچه در نگاه اول کسی که در حال مشاهده در این کشور است و علاقه دارد وجوه مشخصه ی اسلامی ی آن را اعلام کند وجود پوشش اسلامی (مانتوو روسری – چادر و …) است.
نظر به اینکه در جوامع جدید و مدرن زن و مرد دوشادوش هم در بیرون از خانه به کار مشغول میگردند – رابطه ی تسلطی مرد بر زن به شیوه ی سنتی که در حکومت اسلامی مورد توجه است جواب نمیدهد چرا که با استقلال اقتصادی زنان دیگر آنان تن به این تسلط کمتر می دهند.
نتیجه اینکه آمار درخواست طلاق از طرف زنان (با اینکه این کار در دادگاههای مردسالارانه حکومت اسلامی بسیار بسیار مشکل است) بالا رفته و یا زنان ایرانی تا سنین بالا اصلاً ازدواج نمیکنند و یا اصلاً از تشکیل خانواده منصرف می شوند. درحقیقت تعداد زیادی از زنان ایرانی عطای تولید مثل و تشکیل خانواده را به لقایش میبخشند و در این حالت تنها یک چیز میماند. سکس بدون تولیدمثل… سکس برای لذت…برای همین است که جامعه ی مدرن و تحصیل کرده و در حال کار اقتصادی زنان دیگر با نحوه ی نگاه حکومت به سکس و جنسیت و هرم خانواده مشکل داشته و حکومت قادر نیست حتی زنان حزب الهی خود را به راحتی مجبور به ازدواج کند. به نظر می آید فعلاً تا اطلاع ثانوی حکومت اسلامی و انقلابش به سختی قادر به مدیریت سکس به شیوه ی خود هستند زیرا که جامعه ی جوانان دختر و پسر- درحالتی غیر تسلط جویانه – فعلاً اکثرا سکس را برای لذت بردن بکار میبرد و بجایت عهد به انقلاب اسلامی، به انقلاب جنسی/سکسی (SexualRevolution) و تجربه گرایی آن روی آورده است که در نهایت باعث لرزش هر چه بیشتر پایههای این انقلاب و جامعه ی سنتی است.
علی علوی