به مناسبت انتشار اخبار ی در ایران پیرامون پیدایش و بازداشت برخی افراد که مدعی “ارتباط با اجنه و شیاطین و عالم غیب” شده اند
قدح شکست و شرابم نماند و من مخمور
خراب کار مرا شمس دین کند معمور
خدیو عالم بینش چراغ عالم کشف
که روحهاش به جان سجده میکنند از دور
که تا ز بحر تحیر برآورد دستش
هزار جان و روانهای غرقه مغمور
گر آسمان و زمین پر شود ز ظلمت کفر
چو او بتابد پرتو بگیرد آن همه نور
از آن صفا که ملایک از او همییابند
اگر رسد به شیاطین شوند هر یک حور
وگر نباشد آن نور دیو را روزی
به پردههای کرم دیو را کند مستور : مولوی
بوی پیراهان یوسف را ندید/ آنک حافظ بود و یعقوبش کشید
آن شیاطین بر عنان آسمان/ نشنوند آن سر لوح غیبدان : مولوی
تا بدانگه که سروکار شیاطین از نار
سجده بر آدم پیداشده از طین نکند
باد بر ملک بنی آدم فرمانش روا
که همی کار بفرمان شیاطین نکند : سوزنی سمرقندی
در نهاد آدمی شهوت چو طشتی آتش است
نفس سگ چون کامکاری و شیاطین لشکر است
همچو موسی این زمان در طشت آتش ماندهای
طفل و فرعونیت در پیش و دهان پر اخگر است
شیر مردا ساغری خواه از کف ساقی جان
زانکه دریاهای عالم رشح آن یک ساغر است
گر از آن صد ساغرت بخشند جز تشنه مباش
کانکه او سیراب شد نه رهرو و نه رهبر است : عطار نیشابوری
از فراق شهر بلخ اندر عراق از چشم و دل
گاه در آتش بویم و گاه در طوفان شویم
با شیاطین کین کشیم از خنجر توفیق حق
چون ز قادسیه سوی عقبهٔ شیطان شویم
پای چون در بادیهٔ خونین نهادیم از بلا
همچو ریگ نرم پیش باد سرگردان شویم : حکیم سنایی
الا ای از خرد بیگانه گشته/ به دیو جاهلی همخانه گشته
ز راه رفعت او سر کشیده/ به کوی پست قدر آن رمیده
پی دجال کیشان بر گرفته/ به تو نیرنگ ایشان در گرفته
ترا دجال شد چون هادی راه/ بجز دوزخ کجا یابی وطنگاه
فتادی در پی گمگشتهای چند/سرا پا در گناه آغشتهای چند
به ایجاد جهنم گشته باعث/ اسیران درک را بوده وارث
سر پستان و گمراهان عالم/ مقدم بر مقیمان جهنم
شیاطین را به سامان کار از ایشان
مقیمان درک را عار از ایشان : وحشی بافقی
ز گفتار خیر و به دیدار حق/ زبان عسکر و چشمها شوش کن
ز چهرت بخوان آنچه یزدان نبشت/نبشت شیاطین فراموش کن
ناصر خسرو
کژ خاطران که عین خطا شد صوابشان
مخراق اهل مخرقه مالک رقابشان
خلقند پر خلاف و شیاطین مر انس را
ننگند و هم ز ننگ نسوزد شهابشان : خاقانی
به یوسفدلان خوی لطف و کرم
ازین گرگ طبعان نخواهیم یافت
ازین سان که دین روی دارد به ضعف
درو یک مسلمان نخواهیم یافت
مسلمان همه طبع کافر گرفت
دگر اهل ایمان نخواهیم یافت
شیاطین گرفتند روی زمین
کنون در وی انسان نخواهیم یافت : سیف فرغانی
الهی ز عصیان مرا پاک کن/ در اعمال شایسته چالاک کن
هجوم شیاطین ز دل دوردار/ قرین دلم خیل املاک کن
شراب طهوری بکامم رسان/ سراپای جان را طربناک کن
فیض کاشانی
طبع دانا الم دهر مکدر نکند
گرد بر روی گهر آن همه لنگر نکند
به خیالی نتوان غرهٔ تحقیق شدن
گر همه حسن دمد آینه باور نکند
میدهد عاقبت کار حسد سینه به زخم
بد رگی تا بهکجا تکیه به نشتر نکند
در خرابات ، شیاطین نسبان بسیارند
دختر رز جلبی نیست که شوهر نکند
بی زری ممتحن جوهر انسانی نیست
آدم آنست که مال و حشمش خر نکند : بیدل دهلوی
به زبان ترکی : بار الاها سن بیزه وئر بو شیاطین دن نجات
اینسانین نسلین کسیب ، وئر اینسه بو جین دن نجات
بیزدن آنجاق بیر قالیرسا ، شیطان آرتیب مین دوغوب
هانسی رؤیا ده گؤروم من ، بیر تاپا مین دن نجات
ترجمهٔ فارسی
بار خدایا تو ما را از چنگ این شیاطین نجات بده
نسل انسان را بریده ، انسان را از چنگ این جن نجات بده : شهریار/ متن کامل
مجموعه ی گل غنچه های پندار