بنگر ز ستم
دامنِ کشور , خونین شد
آن شیرین صنم
از خونِ جگر , رنگین شد
ندا , هاله , هدی رفتند
شنیدم دوستان
نشانی به رنگ سیاهی
امروز بر بازو گذارند
نمی دانم که فردا ,
ظالم ها , بیشرفها
کدامین نامی بر لبها گذارند ؟
لیکن سرانجامی که آید
شرف ماند ,
ظلم در فرار است.