ه گزارش روزنامهها چندی پیش در تهران با شکایت همسایهها خانهای پر از زباله و خرت و پرت یافت شد. خانه مسکونی بود و متعلق به پیرزنی که شوهرش را سالها پیش از دست داده بود. پیرزن در زیر فشار فقر در سطلهای زباله دنبال چیزهای خوردنی یا نگهداشتنی میگشت. او در طول سالها پنج فرزندش را در میان زبالهها و با زبالهها در میان سوسکها و موشها بزرگ کرده بود. از آن میان دو فرزندش معتاد و گم و گور شدند و بقیه وردست مادر در زبالهگردی با او شریک شدند. بنا به گزارشها از خانهی این پیرزن دوازده کامیون زباله خارج شد. اما مسئله حل نشد و پیرزن بهرغم اعتراض همسایهها همچنان به کارش ادامه میداد. مشابه همین ماجرا البته در جاهای مختلف روی داده، از جمله ۷۰ سال پیش در نیویورک. با این تفاوت که آنجا فرزندان یک خانوادهی نسبتاً ثروتمند زبالهجمعکن شده بودند. برخی از کارشناسان، گذشته از نابسامانیهای اجتماعی، اختلالات روانی را … >>>