قطعه معروف علیرضا نوری زاده در رثای دکتر شاپور بختیار. یادش گرامی و روانش شاد باد.
حالا که دیگر مرغ طوفان نیست
سردار ِ فرداهای ایران کیست؟
شب کورها شادند و در پرواز
در شهرشان امشب چراغانیست
حالا که دیگر نیست،
انگار می دانیم
او چون عقابی پیر؛ تنها بود
ما در حصار ِ خویشتن، بی او
او در گریز از خویش، با ما بود
آنشب که ایران خسته از فریاد
در دستهای او رهایی یافت
ما بی خبر از وحشتِ تاریخ
رفتیم و تنهایش رها کردیم
او صبح ِ صادق بود و ما مسحور
بر فجر ِ کاذب اقتدا کردیم
حالا که دیگر نیست
انگار می دانیم:
او روشنایی بود و هشیاری
معنای آزادی و بیداری
در دستهایش زندگی جاری
یک لحظه بود امّا، چه بسیاری.
فریادِ او در شعرها جاری ست،
خاموشی اش، آغاز ِ بیداری ست.