اسلامی که مولانا جلال الدین مولوی بلخی رومی آنرا نمایندګی میکند یا اسلام طالبانی و بن لادنی ؟ امروز یکی از دوستانی پاکستانی میګفت غرب پاکستان را هدایت میکند تا مدرسه های مذهبی اسلامی درست و زیاد کند و در آنجا اسلامی خشن و بدون دانش توسعه و آموخته شود تا بتوانند چهره ای غیر علمی غیر انسانی ومتحجر پایه ریزی کرده بعد با حمله به مسلمین و اسلام تمدن و دارایی های مسلمین و اسلام و آبروز آنرا به باد بدهند. بعد هم با آتش زدن به خرافه های و تمامیت خواهی ها و دیکتاتوری مردم را روبروی هم قرار دهند و مردم را به تجاوز دزدی فساد تمامیت خواهی ظلم و غارتګری سوق دهند وکل جامعه های اسلامی و جهان سوم را بی صورت کنند. بعدهم نخبه ګان کشورهای دنیای سوم را به سرمایه مادی و علمی شان به غرب بکشانند و آنان را بصورت زندانی درآورند و با بی اهمیت کردن آنان آنها را له کنند؟ ولی به نظر من اینان به مردم حتی طبقه متوسط خود هم رحم و شفقت ندارند و این طبقه متوسط خود آڼان هستند که قربانیان دیګر آنان می باشند مردم ما به مبارزه باهم مشغول هستند و از توجه به ریشه های اصلی عقب افتادګی هایشان عاجز میشوند. دامنه نفرت پراکنی و ظلم و ستم و فشار اقتصادی مردم کشورهای دنیای سوم را بجان هم میاندازد و همه سعی میکنند با قربانی کردن هم به تنازع بقای خود ادامه دهند و در نتیجه تمامی اعتماد ها دوستی ها از بین میرود ویک مشت انسان در دنیای سوم باقی می ماند که تنها فکر آنی منافع شخصی خصوصی خودشان هستند و براحتی ملتی را به باد میدهند برای اینکه مقداری به ثروتهای غیر مشروع آنان اضافه شود. متاسفانه ملت های ما بجای مطالعه و عالم شدن بیشتر به طرف تمامیت خواهی خودخواهی و کسب ثروتهای غیر مشروع و زیاد توجه میکنند.
غرب هم مارا به بن لادنها و طالبانان مقایسه میکند اسلامی که آنان می شناسند همان اسلامی قتل غارت و دزدی فساد تمامیت خواهی و بی انصافی است ګروګان ګیری زنان و اقلیتهای در آن کشورها رشوه خواری بی تفاوتی و بی انصافی از مزایای این تمدن تازه است . جوانان بجای احترام به هم و به دنبال علم و دانش و پیشرفت های صنعتی رفتن یا به مبارزه با هم مشغولند یا دنبال سکس و شهوت رانی میروند و یا با سرکوب عشق و زیبایی تبدیل به آدمک شده اند و یا به اعتیاد و می خوارګی پناه برده اند ویا ارازل اوباش شده اند و بسیاری از آنان هم در زندانها و غربت ها کشانیده شده اند. آن عده ای هم که دستشان به دم ګاوی بند شده فکر میکنند باید رشوه خواری و دزدی کنند تا آینده خود و فرزندانشان را تامین کنند. فساد و تفرقه حتی بین خانواده ها نفوذ کرده است . نفرت بین ادیان الهی که ظاهرا بایست برای تقوی و خوبی و پاکی و راستی بوجود آمده اند حتی در خانواده هم رل اصلی بازی میکند. پدر ظاهرا از دین برګشته است ولی پسر تعصب شدیدی به یک دین دارد و این باعث اختلاف بین آنان است. عده ای که از خشونت از دین و غارت بوسیله دین خشمګین هستند برای برکندن ریشه دین تیشه به دست ګرفته اند و نفرت دینداران شاید والا را هم بجان میخرند آنچه می بینیم نفرت و تفرقه بین مردم دنیای سوم است بین زن مرد پاکستانی افغانی ترک فارس عرب عجم شیعه و سنی بهایی مسلمان یهودی مسلمان مسیحی و …. و حاصل این تفرقه عقب ګرد علمی اجتماعی همه ماست.