منشور آتلانتیک

روز 14 آگوست سال 1941، در حساس ترین لحظات جنگ جهانی دوم، سر وینستون چرچیل نخست وزیر بریتانیا و فرانکلین روزولت رئیس جمهور آمریکا طی ملاقاتی در ساحل نزدیک ایالت نیوفانودلند کانادا، بر بیانیه مشترکی توافق کردند که بعدها توسط روزنامه های انگلیسی، به نام منشور آتلانتیک نامیده و سنگ بنای تشکیلات بین المللی بعدی از جمله سازمان ملل متحد و پیمان آتلانتیک شمالی شد.

امسال هفتاد سال از انتشار منشور آتلانتیک میگذرد. مغز متفکر و معمار اصلی این منشور چرچیل بود. ایالات متحده در این تاریخ هیچ رغبتی به مشارکت در جنگ نداشت. قیافه اخمو و جدی دو رهبر که بعدها در روزنامه ها منتشر شد، نشان دهنده عمق اختلافات و جهان بینی متفاوت دو دولتمرد بود. چرچیل جداً به دنیای بعد از پایان جنگ می اندیشید در حالیکه روزولت بیشتر به انزوا طلبی آمریکائیان توجه داشت و اینکه جنگ در اروپا را خود اروپائیان باید مدیریت کنند و نباید پای آمریکا را به وسط بکشند. چرچیل به چیزی باور داشت که بعدها جهانی شدن و یا Globalization نامیده شد. چرچیل واقعیتی را به صورت سند در آورده و مکتوب کرد که در سالهای بعد از جنگ جهانی اول عملاً ظهور خود را ثابت کرده بود. جهانی شدن تجارت عملاً شرایط خودرا به سایر حوزه ها از جمله دنیای سیاست دیکته میکرد. چرچیل دنیای جدیدی را خلق نکرد بلکه سعی میکرد قوانین جهان در حال پدیدار شدن را انشاء کند.

حدود دو ماه قبل از انتشار این سند تاریخی و دوران ساز، در 22 ژوئن، آلمان هیتلری به شوروی حمله کرد و چرچیل نفس راحتی کشید. هیتلر مجبور بود نیروهای زیادی را در جبهه شرق مشغول سازد و این مفری برای انگلیس بود. چرچیل با همه زرنگی نتوانست، روزولت را به تعهدی در خصوص ورود به جنگ مجبور سازد. این فرصت طلائی حدود چهار ماه بعد با جمله ژاپن به پرل هاربر در 7 دسامبر 1941 فراهم گشت. جنگی که در اروپا شروع شده بود ابعاد جهانی یافت. نظر به اهمیت منشور آتلانتیک، متن آن در اینجا آورده میشود. حتی ترجمه فارسی نشان دهنده آن است که تنظیم کنندگانش سعی در ارائه متنی روشن و زیبا و جذاب داشتند تا هم کشورهای مغلوب و هم فاتح در جنگ به نحوی خود را در بنای جهان آینده شریک بدانند.

اصول هشتگانه منشور آتلانتیک عبارتند از:

1- آمریکا و بریتانیا در جریان جنگ (دوم) در پی گسترش سرزمینی نخواهند بود.

2- در تغییر مرز کشورها خواسته‌های مردم آن کشورها در نظر گرفته خواهد شد.

3- ملل جهان حق تعیین سرنوشت خود را دارند.

4- از موانع تجاری بین کشورها کاسته خواهد شد.

5- بعد از جنگ برای خلع سلاح عمومی کوشش خواهد شد.

6- مردم جهان باید فارغ از احتیاج و ترس بسر برند.

7- آزادی دسترسی به دریاها.

8- تشکیل مجمعی از ملل جهان.

نکته عمده در این اصول، عدم تهدید و شاخ و شونه کشیدن و تقاضای غرامت از دول عضو محور بود. دیگر نظیر جنگ جهانی اول، آلمان نه تنها به پرداخت غرامت های سنگین برای شروع جنگ مجبور نبود، بلکه نظیر همه ملل دیگر به توسعه تجارت بین الملل تشویق میشد. به نظر میرسد که منشور آتلانتیک اعلام رسمی اولویت جنگ اقتصادی و تجاری بر سایر صور منازعه از جمله نظامی و سیاسی است. علاوه بر این دو کشور عمده انگلیسی زبان در تدوین این منشور شرکت داشتند و از فرانسه که تا چندی قبل، ابر قدرت حساب میشد در کشتی یواس اس آگوستا که منشور در آنجا امضاء شد خبری نبود. شوروی هیچگاه قدرتی اقتصادی حساب نشد، بنابراین محلی از اعراب در تدوین منشور نداشت.

مفهوم واقعی این اصول هشتگانه، در حقیقت اعلام رسمی از بین رفتن استقلال سنتی همه ملل جهان بود که تا امروز به قوت خود باقی است. پشت این واژگان شیک و صیقل داده شده، این معنی نهفته است که روابط سیاسی و بالاتر از آن تجاری بین ملل جهان به قدری توسعه یافته که دیگر استقلال به معنی سنتی آن وجود نخواهد داشت. متاسفانه بعد از 70 سال، هنوز این معنی به ویژه توسط ایرانیان درک نشده و در هر جنبش سیاسی کلمه “استقلال” به اصلی ترین دغدغه تبدیل میشود.

از نظر ریاضی میتوان خیلی ساده موضوع را بیان کرد. اگر تابع Y دارای متغیر های x,t,u, v ,….باشد دیگر نمیتواند مشتقش نسبت به آنها صفر باشد. به بیان ساده تر اینطور میتوان گفت گه با ایجاد هر رابطه جدیدی، استقلال به همان میزان و درجه کم میشود. مثلاً با ازدواج و ایجاد رابطه همسری، میزان آزادی و استقلال عمل فرد کمتر شده و با تولد هر فرزندی این استقلال محدود تر میشود. حالا میتوان به این محدودیت ها، عضویت در باشگاه های مختلف و نهایتاً داشتن دوست دختر با وجود همسر را هم اضافه کرد که چقدر استقلال فرد را محدود تر خواهد کرد و باید در هر تصمیم گیری، همه این روابط را مد نظر داشته باشد. چکیده پیام منشور آتلانتیک این است که کشورهای مختلف جهان باید با مفهوم سنتی استقلال سیاسی خداحافظی کنند. در دنیای جدید باید وابستگی های متقابل را مدیریت کرد نه استقلال را. یعنی واژه Independenceدیگر مصداق عینی ندارد و به جای آن Interdependence و یا Multilateral dependenceمی نشیند. پرچم و سرود ملی بیشتراز آنکه سمبل استقلال سنتی باشند نشان دهنده نوعی مشخصات جغرافیایی اند تا سیاسی.

به عنوان مثال در حال حاضر، آمریکا به عنوان بزرگترین قدرت اقتصادی و نظامی جهان در هر تصمیمی و در هر زمینه ای باید علائق شرکای جهانی خود را مد نظر قرار دهد. دیگر دکترین مونروئه در خصوص انزواطلبی معنی ندارد. این یعنی مفهوم آتلانتیکی استقلال و ابستگی متقابل. همین طور کشورهای مختلف در حال مدیریت وابستگی های خود هستند تا بهتر بتوانند منافع ملیشان را تامین کنند.

متاسفانه ایرانی ها، شاید به دلیل ضعف زبان خارجی و یا نبود زمینه های سیاسی واقع بینانه، هرگز نتوانستند مفهوم واقعی منشور آتلانتیک را که ساختار دنیای جدید بر آن استوار است را به خوبی درک کنند. احتمالاً وقتی در 14 آگوست سال 1941 این اعلامیه منتشر شد، شاید تنها ایرانی که توانست معنی آن را تا حدودی درک کند، محمد علی فروغی ( ذکاء الملک) بود. درست 9 روز بعد در 25 آگوست همان سال (سوم شهریور سال 1320) انگلیس و شوروی به ایران حمله کردند. وزرای دولت رضا شاه نمی دانستند که مفهوم استقلال این نیست که می توانند با آلمان در زمینه های مختلف نظامی و اقتصادی و تجاری روابط خود را به هر میزانی خواستند توسعه دهند بدون آنکه از عواقب چنین اقداماتی بر کنار باشند. دولت مستقر در تهران آنقدر ساده لوح بود که فکر میکرد تکه کاغذی که بر روی آن اعلام بیطرفی در جنگ کرده است، آنقدر قوی خواهد بود که ایران را از شر شرق و غرب برهاند. وقتی در اوایل بامداد سوم شهریور، سفرای روس و انگلیس، منصور نخست وزیر رضاشاه را از خواب بیدار کردند تا به وی اطلاع دهند متفقین ساعاتی قبل به ایران حمله کرده اند، نخست وزیر شاهنشاهی با بلاهت تمام بیطرفی تهران را به آنها یادآور میشد. مسلماً سر ریدرز بولارد سفیر انگلیس در تهران به سادگی نخست وزیر ایران در دل می خندید که قادر به درک شرایط جدیدی که بر جهان حاکم شده است، نیست.

فروغی در مدت شش ماه نخست وزیری و با درک بهتری که از اوضاع بین المللی (نسبت به سایر دولتمردان آن زمان) داشت توانست با دول مهاجم قرارداد هایی مبنی بر تخلیه ایران امضاء کند که در اینجا مجال طرح آنها نیست.

درک ارتودوکسی ایرانیان از واژه استقلال در سالهای بعد از جنگ گریبان ملت را گرفت. لیبرال هایی که نهضت ملی شدن نفت در دهه های 1940 و 50 را رهبری میکردند، نگاهی قدیمی و سنتی به مفهوم استقلال داشتند.افکار آنها به دنیای قرن نوزدهم و دانشگاه های سوئیس و قبل از 14 آگوست 1941 تعلق داشت. نهایتاً همه این تلاشها به شکستی رمانتیک منجر شد تا ایرانیها طبق سنت های خود برای دریغا گفتن و مجالس پرسه برگزارکردن به مناسبت شکست نهضت ملی هر ساله بهانه کافی داشته باشند و اشگ بریزند. اغلب دولتمردان ناسیونالیست ایران در دهه 1940 و50 به زبان انگلیسی مسلط نبودند و دقیقاً مثل ناپلئون بناپارت کشور خود را دوست داشتند. در آن زمان بناپارت شخصیت جالبی برای تاتر های کمدی بود نه صحنه های واقعی سیاسی. نقل است که وزرای دولت ایران در سال 1952، نطق افتتاح دوره ریاست جمهوری آیزنهاور را از روی ترجمه انگلیسی به فرانسه و از روی آن به فارسی فهمیدند. احتمالاً هیچکدام متن انگلیسی صحبتهای آیزنهاور را نه خواندند و نه فهمیدند. آنها لجوجانه به مقهوم قدیمی استقلال چسبیدند و عین قصه های عاشقانه داستان ملی شدن نفت را به صورت دراماتیکی به پایان بردند.

باوجود آنکه قوانین بین المللی به ایران این حق را میداد که با منابع طبیعی خود به ویژه نفت به هر طریقی مایل است رفتار کند ولی منشور آتلانتیک به عنوان یکی از اجبارات دنیای جدید، این حق را دریغ میداشت. رهبران محبوب و به قولی پوپولر ایران در آن سالها، بیشتر از آنکه به واقعیت های سیاسی موجود بپردازند، بیشتر غرق در افکار ایده آلیستی خود بودند. تعداد اندکی از رهبران استخواندار ایرانی متوجه این نکته شدند که دیگر عملاً هیچ کشوری استقلال واقعی ندارد و این نکته در هر معادله ای باید ملحوظ شود.

یکی از دوستانم که به زبان انگلیسی تسلط نسبی دارد، تعریف میکند که طبق تجاربش ایرانیها، بیشتر در پی مفهوم کلمات انگلیسی هستند. دایره واژگان و یا وکبلری آنها وسیع است. یک ایرانی تحصیل کرده متوسط، در زمینه های گسترده ای، تعداد زیادی لغت انگیسی همراه معنایشان را میداند. در درک معنی جملات خیلی ضعیفند و وقتی نوبت به پاراگراف و فصل میرسد، کمیتشان می لنگد و اوضاع مصیبت بار میگردد. حتی نسل سوم ایرانی های مقیم آمریکا، از درک مفاهیم متون انگلیسی عاجزند و معنی غربی و به اصطلاح آمریکایی اسناد انگلیسی را درک نمی کنند. این موضوع شامل منشور آتلانتیک هم میشود. آنها وقتی متن انگلیسی این بیانیه را می خوانند نمی توانند در زیر برق خیره کننده انشای خوب آن که دستپخت چرچیل است و بارها توسط وی ویراستاری شده، به منظور دقیق تنظیم کنندگانش پی ببرند. به همین دلیل است که 70 سال است تاوان این کج فهمی را می پردازیم و ظاهراً این موضوع ادامه خواهد یافت.

ایران در 24 اکتبر سال 1945 به سازمان ملل متحد ملحق گردید. منشور سازمان ملل در برگیرنده همه هشت سرفصلی است که قبلاً در 14 آگوست 1941 تحت عنوان منشور آتلانتیک بر آن توافق شده بود. در منشور سازمان ملل، کشورهای عضو سازمان ملل دارای استقلال محدود تری هم هستند. اصل امنیت دسته جمعی و یا Collective Security در منشور ملل متحد پذیرفته شده است. در حقیقت کشورهای عضو در مقابل واگذاری بخشی زیادی از استقلال سنتی خود به شورای امنیت، انتظار دارند از امنیت آنها توسط این سازمان جهانی دفاع شود.

به هر حال وجود شکاف عمیق بین درک سنتی از استقلال سیاسی و مفهوم عملی و جاری که از استقلال وجود دارد در بین مردم عادی ایران و حتی تحصیل کردگان رده بالای کشور و حتی عناصر آکادمیک، باعث شده که ایرانیها از نظر فیزیکی در قرن بیست و یکم باشند ولی به نوعی استقلال ایده آلیستی قرن نوزدهمی معتقد باشند. این موضوع باعث شده که ایران نتواند در طی دهه های متوالی در مقابل واگذاری عملی بخشی از استقلال سیاسی خود متحدان واقعی و استراتژیک به دست آورد. چندی قبل یک از روزنامه نگاران اروپایی نوشته بود که ایران مستقل ترین کشور خاورمیانه است. به نظر من این جمله نوعی انتقاد در لفافه ای پر زرق و برق است. کسی که استقلال واقعی دارد و می تواند هر کاری دلش خواست بکند، این نکته را ثابت میکند که نه دوستانی دارد که ملاحظه آنها را بکند و نه منافع بلندمدتی برایش متصور است که در تصمیم گیری های خود آنها را در نظر بگیرد. اسقلال واقعی یعنی نداشتن هیچگونه وابستگی واقعی و عملی یعنی زندگی در دنیایی کاملاً ذهنی یعنی بودن در پیش از 14 آگوست سال 1941.

هنوز هم ایرانیها به ویژه ایرانیهای تحصیل کرده را میتوان با واژه “استقلال” محسور کرد. همین موضوع باعث رواج عوام فریبی توسط کسانی شده است که هر چند گاهی مایلند سوار سیلاب های بهاری سیاسی در ایران شوند. غافل از اینکه این امواج راه به باتلاق گاوخونی دارد نه مرغزارهایی که رستم در سفر هفت خوان خود از آنها عبور میکرد.

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!