از دید طیف نومحافظهکار دستگاه سیاست خارجهی واشنگتن و تلآویو٬ چنانچه سه پیشنیاز زیر برآورده شود٬ راه حملهً نظامی به ایران هموار است. پیشنیاز اول استرتژیک (از بُعد نظامی)٬ پیشنیاز دوم تدارکاتی و پیشنیاز سوم سیاسی است:
۱ – سقوط دولت بشار اسد – که مساوی است با تقلیل “عمق استراتژیک” ایران در منطقه – و استقرار متعاقب یک دولت تحت نفوذ عربستان سعودی و آمریکا. چنین تغییری به احتمال زیاد باعث “نظامیتر” شدن فضای سیاسی ایران خواهد شد و مجموع نهادها و دستگاههای مدیریتی حکومت را به سمت و سوی آمادهباش برای یک تقابل نظامی سوق خواهد داد.
۲ – ایجاد یک تشکل سیاسی/نظامی به منظور تسهیل و مشروعیتبخشی به عملیات نظامی و هموار ساختن گذار از سیستم فعلی به سیستم مورد نظر. این امر با خروج سازمان مجاهدین خلق از لیست سازمانهای تروریستی وزارت امور خارجهً آمریکا میسر است و برخی از حامیان این گروه – که قریببهاتفاق از طیف نومحافظهکار افراطی آمریکا و از طراحان جنگ پیشین با عراق هستند – حتی دیگر چنین نیتی را پنهان نمیکنند.
۳ – پیروزی جمهوریخواهان در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۲. به احتمال زیاد یکی از مباحث اصلی انتخابات بعدی آمریکا موضوع ایران خواهند بود. و قطعاْ رقیب انتخاباتی باراک اوباما عدم موفقیت چهار سالهً او در ایجاد ارتباط با ایران و حل مسائل امنیتی با آن کشور را دلیلی بر “مذاکرهناپذیر بودن ایران” و “شکست دیپلماسی” معرفی خواهد کرد. این امر پیشزمینههای لازم را برای اقدام نظامی رئیسجمهور جمهویخواه آینده به ایران مهیا خواهد کرد.
در حال حاضر٬ مقدمهچینی برای تحقق هر سه پیشنیاز قابل مشاهده است و خروج سازمان مجاهدین از لیست سازمانهای تروریستی برجستهترین آنهاست.