شنیدم یک جوان دختر ,
یک مبارز , شلاق خورده
شدم غمگین ,
چرا آخر به گل شلاق باید زد؟
خبر آمد
شلاقش نمادین بود نمادین
به دشت ایکاش رفتم
از درختی شصت ساله
چیدم شاخه هایی ,
همه گلها شکوفان بودند
و می گفنتند:
تمام اعدامهای سیاسی
نمادین بودند , نمادین
سیامک در باکو مرد
فرهاد در کراچی ست
شیرین هم در تورنتوست
زویا فردا
با چهره ای چروکیده , اندامی چاق
با عینک و عصا
به دیدار فرزندش خواهد رفت
خبر کاش این می بود ,
همه اعدامها نمادین بودند , نمادین
آناهید حجتی