نفت را چه سود؛ برای کشوری که شاهش بی عقل، روشنفکرش گیج، و روحانیش جلاد است؟
این ماه، چهلمین سالگرد جشنهای ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی در راه است. چهل سال پیش از این، شاه مبلغ ۲۰۰ میلیون دلار خرج آن جشن شاهانه کرد – که از میز و صندلی تا ۲۵۰۰۰ بطری شراب، تا شام و نهارش را، از پاریس وارد کرده بودند. آن سال، نفت بشکهای ۲ دلار بود! به قیمت امروز نفت، چنین جشنی را باید به هزینه ۸ میلیارد دلار در شیراز برگزار کرد. به این میگویند یک شاه عاقل و با شعور!
ماه آینده، سی و سومین سالگرد اعتصاب عمومی دانشگاهیان، معلمین و کارکنان دولت، در حمایت از انقلاب اسلامی است. حمایت بی قید و شرط روشنفکران از حرکتی که، نه معنای آنرا درست درک میکردند، نه از مقصد نهایی آن خبر داشتند، و نه حتی کتاب “ولایت فقیه” رهبرش را خوانده بودند! “روشن فکرانی” که سپس یک شبه و با خواندن دو جزوه فتوکپی شده، “کسخلیست” شدند: کمونیست، تروتسکیست، مائویست، استالینیست، مارکسیست-اسلامیست. هر کوفت و زهر ماری، بجز معتدل و لیبرال و واقع گرا. اصلا واژه “لیبرال” از فحش خواهر و مادر بدتر شد … بقول حزب توده: “جاده صاف کن امپریالیسم”.
ماه قبل، بیست و دومین سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در سرتاسر ایران، بدستور مستقیم آیت الله عظما روح الله خمینی بود. قریب ۱۵ هزار دختر و پسر هوادار رده پایین گروههای مخالف، هفت سال بود که بخاطر فعالیت سیاسی در زندان و تحت عذاب و شکنجه بودند. اعضای اصلی و درشت آن گروه ها، البته همان اول کار یا اعدام شدند و یا فراری. رهبر شیعیان جهان، حضرت امام خمینی، قبل از مرگش برای اینکه هویت رژیم سفاک خود را تثبیت کند، فرمان قتل عام آن ۱۵ هزار نفر را صادر کرد. شما در تمام قرن بیستم، کشور دیگری را سراغ دارید که روحانیش چنین جلاد شیطان صفتی باشد؟ اگر سراغ کردید، نفت ما را بدهید به آنها، تا خیرش را ببینند.