خونِ سرخ، خونِ سپید

زیبا رشید دل‌آرا

اینجا ست دزد

برده از هیئت

یك جفت سنج

برای؟

خواب یا بیداری؟ آشپزخانه یا مهمانی؟

چه زنی

خواب از محله می‌دزدد

لای سنجها می­گذارد

برای؟

چه خیابانی

مرد و كودك و زن

یك كارناوالِ قصه

تشنه‌لب

آب از چشم می‌فشرند

در هوسِ عشق .‌.‌.

محله تا محله

سالها سالانه

انگار آینه‌بندان

آخرِ قصه‌ای قدیمی

حجله اما خوانِ خون

برای؟

و چه امسالی

عروسِ عَلمهای سیاه

می‌كوبد جفتِ سنجها بهم

كو دستِ جفت؟

تا كوبدش‌ به خویش‌ و به تن .‌.‌.

ــ صحرای محشر است اینجا. می‌خواند مداح.

شبهای محشرم كو؟ می‌پرسد او

قُمری كوكو:

ــ مردی كه جان نبازد

جز روی پیكرِ من

خونِ سپیدش‌ جان

جانِ من و یكی كودك

كو؟ او؟ كو كودكش‌؟ كو؟

می‌كوبد سنج

زیرِ رقصِ پستانهاش‌ امروز

كو عروسان پیكرش‌ دیروز؟

خیابان آرزو، شهر تشنه، خانه خالی، دل زیرِ غبار غبار

خاكریزِ دشمن، جست‌وخیزِ توپها، غبار غبار غبار

مگو به غم مبار!

كه تندتر آید

برای؟

دو، سه، چهار، سنج

لرزشِ ماهیچه‌هایش‌ شور

ماهییانِ لبهاش‌ پرپر.

یك، دو، سنج در دستهاش‌ نور

عرق در مشكیش‌ تشنه

سنج سنج سنج، صدای بیتابیهاش‌ عور

آب در لبهای عورتش‌ ماهی ولی كو؟

كو او؟ خودش‌؟ او كو؟ كو .‌.‌.

عشق ای كفترانِ یاهو!

سنج سنج سنج

كفْه بر كفْه

اینك ترازوی جان

خونِ سرخ، خونِ سپید

كو عشق ای لبِ تشنه؟

باز خواهد گشت به تكیه

با یك جفت سنجِ كج و كوله

پرشورتر

فردای عاشورا

بیوۀ زیبا

رعنا .‌.‌.

16/2/08

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!