تا به آغوش فلک زهره و پروین دادند
هدیۀ دهر به ما چشم درون بین دادند.
روی معشوق ازل تعبیه در دل کردند
به دل ما طلب آن رخ دیرین دادند
شعلۀ شوق به خاک تن ما افکندند
سوزشی زان به دل آتش برزین دادند
گوهر جان طلب جان جهان خود کرد
اجرت رنج ورا نالۀ غمگین دادند
بنوازد ز شعف نای غزلخوان هزار
تا نشانش گل گلزار فوردین دادند.
یک جو از مهر نگارم ز جهان کم نشود
لاله ار شد؛ به بهایش گل و نسرین دادند
چهری ار آینه گردان رخ دلبر نیست؛
ز چه رویش هنر چامۀ شیرین دادند؟
بیست آذرماه 1390
اتاوا