به یاد ایام دور و نزدیک، فالی باز کردم و این شعر آمد. اگر دوست دارید با شعری، سازی، آوازی، یا یادی به جشن یلدا بیایید. در روز تولد خورشید،امیدوارم دلتان یک سال پر از نور و حرارت آفتاب باشد و سرتان پر از سودای مهر و عشق. این هم آنچه درین شب حافظ با من گفت:
جمالت آفتاب هر نظر باد
ز خوبی روی خوبت خوبتر باد
همای زلف شاهين شهپرت را
دل شاهان عالم زير پر باد
کسی کو بستۀ زلفت نباشد
چو زلفت درهم و زير و زبر باد
دلی کو عاشق رويت نباشد
هميشه غرقه در خون جگر باد
بتا چون غمزهات ناوک فشاند
دل مجروح من پيشش سپر باد
چو لعل شکرينت بوسه بخشد
مذاق جان من ز او پرشکر باد
مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حسنی دگر باد
به جان مشتاق روی توست حافظ
تو را در حال مشتاقان نظر باد