” پدرم تعریف کرد که نزدیک به ۲۰ بار او را به جایی شبیه دادگاه که چهار روحانی در آن حضور داشتند بردند. در بازجوییها مدام به او فحاشی میکردند. خودش میگفت که آنقدر سیلی و شوکر به او زدند و فشارهای روانی به او تحمیل شد که در ماه دوم بازداشت دست به خودکشی زده است.
بعد از خودکشی وی را به بهداری منتقل میکنند و او را از مرگ نجات میدهند. به او می گویند که تنها به این دلیل تو را نجات دادیم که میخواهیم خودمان اعدامت کنیم و صندلی را از زیر پایت بکشیم. این مساله هست که برای ما لذت بخش است.
از همه گروهها و مدافعان حقوق بشر میخواهم که به وضعیت پدرم توجه کنند و ما را تنها نگذارند.”
آنچه آمد بخشی از گزارش میترا پور شجری؛ دختر وبلاگنویس اسیر، محمد رضا پورشجری میباشد.
امروز چهار شنبه ۳۰ آذر در شعبه ۱۰۹ دادگاه انقلاب کرج آخرین دادگاه پورشجری به اتهام “سبالنبی” (دشنام به پیامبر) و “محاربه” (نبرد با خدا و رسولش برگرفته از آیه ۳۳ سوره مائده قرآن) برگزار خواهد شد.
در نظام پربرکت مجازات ایندست اتهامات مرگ است. نا گفته پیداست جرم پورشجری نوشتن بلاگ در اعتراض به ظلم و ستم خدایگان امام معصوم علی آقا رهبر است.
بجز عملههای ظلم نظام پربرکت و کامنت گذاران گردانهای سایبری، آندسته که فکر میکنند این وحوش اسلامیست که کشتن ایرانیان برایشان “لذت بخش است” قابلیت اصلاح پذیری دارند و بجز سرنگونی کلیت آنان؛ “اصلاح طلب” و غیره، که دارند به سلاح هستهای هم مسلح میشود، چاره دیگری باقیمانده؛ گره بر باد میزنند.
تبریک