این روزها حجب و حیا روزنهای در خیل ماله کشان حرفهای باز کرده و تنها لابیگران و تک و توک بچه تخسهایی هنوز حرف از “شرکت در انتخابات” و “اصلاح ” نظام پربرکت میزنند.
در این اوضاع وانفسا؛ بازار نامههای دوپهلو سرگشاده نوشتن و ایندست لوس بازیهای مألوف اسلامیستها از هر نوع خاصه “اصلاح طلب” از گود قدرت اخراج و هاج و واج در تقلا برای بدست آوردن جایگاه از دست داده و قالب کردن جنس معیوب “دموکراسی دینی” سخت گرم است.
آخرین از ایندست درازنامهها از قلم حاج فرج دباغ بعداً عبدالکریم سروش شده میباشد که کمیسار انقلاب فرهنگی نظام پر برکت تشریف داشته و در امر “عطر و بو و اندیشه اسلامی” ” پاشی در دانشگاه ها و “پاکسازی ” آن اماکن موفقیتها داشته.
گرچه در بدرستی به رفسنجانی خر پول شده و خاتمی خوش خنده و سوگلی از چشم افتاده نیش میزند و به خدایگان امام معصوم علی آقا رهبر میتازد که این کردی و آن کردی؛ ولی جان مایه ژیمناستیک لغوی، شکستن کاسه کوزۀ حکومت دینی بر سر کارگزاران است و نه نفس حکومت دینی.
به عبارت دیگر؛ حاج فرج صحبت از معلول میکند و نه علت.
تبریک