لطفا اقایان و خانمهایی که قرار است هنجار شکنی، تابو شکنی، بت شکنی و عقده شکنی بکنند، یک کار دسته جمعی در یک مکان مشخص و یک شعار مشخص انجام بدهند چند تا حسن دارد:
1- در کتاب گینس ثبت می شود و بعد جای رقابت باقی می گذارد.
2- اگر قرار است زنان ایران از قید سنت و حجاب و مرد سالاری و جنسیت با این حرکت ها خلاص شوند، به طریق میان بر تکاملی و تاریخی و تابو شکنانه ی اجتماعی هر چه سریعتر این آزادی صورت پذیرد
3- اگر قرار است رژیم سرنگون شود، این کار بشود در غیر این صورت ها، اجازه بدهید مبارزه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آهسته ولی پیوسته و هدفمند توسط اقشار مردم در ایران و بعضا در خارج از کشور ادامه پیدا کند. اینقدر هم وقتمان را سر مسائل شخصی افراد که می خواهند به هر قیمت مشهور شوند و از هنرمندان زن غربی مانند ماریا اشنایدر هم درس نمی گیرند، تلف نکنیم.
داستانی است مرحوم پدر دوستم (قبل از انقلاب) تعریف می کرد: که زنی از راه تن فروشی (فقر – فقر فرهنگی و هر چه که می خواهید بنامید یک واقعیت تلخ اجتماعی انسانی) روزگار می گذرانده و از این راه به فقرا و نیازمندان هم کمک می کرده است.
روزی از درویشی (شیخی و هر کسی که شما می خواهید به جای این فرد بنشانید) می پرسد که حکم این کار چیست؟
درویش می گوید: مشتریان را راضی می کنی کار خدا پسندانه ای هست به فقرا هم کمک می کنی ان هم کار خدا پسندانه ای است. بعد نگاهی به زن می کند و می گوید ولی تمام مرضهایش و در دهایش برای تو می ماند؟ با آن زخمها چه می کنی.
امیدوارام که من اشتباه کنم ولی سال 2014 هم ما زنده شما زنده و خانم فراهانی زنده. انوقت بهتر می شود فهیمد کار چه کسی اثر گذارتر بوده است و چه حرکتی مثبت تر. زیرا این نیز بگذرد. کما اینکه ستاره های بزرگی مانند فرزانه تاییدی – سوسن تسلیمی – در خارج از کشور تقریبا فراموش شده اند.
هنرمند بدون مردم، مانند ماهی بدون آب است.