خیلی میل داشتم که میتونستم خودم رو یه جورایی بچپونم توی اتاق رهبری سازمان مجاهدین تا بلکه از این پروسه تحلیلی شون توی این بلبشوی عقیدتی که الان توش گیر کردن سر در میاوردم………. من فکر نمیکنم هیچ سازمان سیاسی دیگهای میتونست که این توانایی رو داشته باشه که خودش رو اینجوری در بست در اختیار دشمن دیرینهاش بذاره……… متوجه عرایضم هستین، یا همه حواستون دنبال اینه که ازم بقول معروف تضاد و تناقض بگیرین؟….. آخه این چه جوریه که یه سازمان سیاسی با اون سوابق برحق و غیر قابل انکار مبارزاتی بر علیه رژیم ستمشاهی، میتونه اینجور صد و هشتاد درجه بچرخه و بشه آلت دست و عامل تحقق سیاستهای برتریطلبانه دولت صهیونیستی بر علیه نه تنها مردم ایران، بلکه در تحلیل نهایی بر علیه تمامی منطقه…. همون دولت صهیونیستی که ساواک شاه دیکتاتور و اون جنایات کمیته مشترک رو سازماندهی، هماهنگی و تقویت میکرد و امروزه هم شده پایگاه اصلی برای پشتیبانی از پسافتادههای مفتخور و وطنفروش پهلویچی ……. شایدم بقول بربچه ها، مارکسیسم اسلامی که بعضیا ازش صحبت میکنن هر عیبی که داشته باشه، منکر یه حسنش نمیشه شد که اگه لنین و پدر جدّ لنین هم نتونن که وسیلهات رو بر اساس هدفت توجیه کنن، “علی گونه” که میتونی تقیه کنی……