در قسمت های اول ، دوم ، سوم و چهارم مطالبی در مورد سید ضیا الدین طباطبایی ، رشیدیان ها ، اردشیر جی ، شاپور جی ، حسین فردوست ، بهرام شاهرخ و نواب صفوی عرضه شد. در این قسمت به معرفی دو تن دیگر از کارپردازان انگلیس در ایران می پردازیم:
٨ – جمال امامی
جمال امامی فرزند “حاج میرزا یحیی امامجمعهخویی” در سال ١٢٨٢ متولد شد. پس از پایان تحصیلات متوسطه راهی بلژیک شد و در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد. در اوایل جنگ بینالملل دوم به ایران بازگشت و در وزارت دارایی استخدام شد. مدتی ریاست اداره باربری داخلی را عهدهدار بود و سپس به عضویت هیئت مدیره بانک رهنی درآمد. جمال در سال ١٣٢٢در انتخابات دوره چهاردهم به مجلس شورای ملی راه یافت. او در این مدت در مجلس همراه جریان مرتبط با انگلیس بود. تاسیس “حزب عدالت” با همکاری علی دشتی ، عبدالرحمن فرامرزی ، احمد هومن ، ابراهیم خواجهنوری جایگاه امامی را ارتقا بخشید و به ویژه آنکه مدتی نیز رهبری حزب را به عهده داشت. ایستادگی در برابر حزب توده و جریان وابسته به اتحاد جمهوری شوروی شهرت او را دو چندان نمود. در دوره ١٥ مجلس نیز حضور داشت و در کابینههای عبدالحسین هژیر نخستوزیر مدافع سیاست انگلیس و کابینه ی محمد ساعد مراغهای به وزارت رسید. امامی در دوره شانزدهم نیز از تهران به نمایندگی انتخاب شد. در اوج جریان نهضت ملی شدن صنعت نفت وی از در مخالفت با ملی شدن نفت درآمد….. بعد از ماجرای ٢٨ مرداد جمال امامی سناتور شد. در این مدت منزل وی محل رفت و آمد رجال سیاسی بود و در سال ١٣٣٨ علیرغم میل باطنیاش به عنوان سفیر ایران عازم ایتالیا شد و در اواخر سال ١٣٤٢ به ایران بازگشت. در این دوران قدرت و موقعیت او سیر نزولی دارد، وی به تدریج به حاشیه کشانده شد. همانگونه که بسیاری از رجال وابسته به انگلیس دچار این سرنوشت شدند؛ چرا که دور، دور آمریکا بود. جمال امامی در جوانی با یک زن بلژیکی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج دختری به نام “عصمت” بود که با خانواده “امینی” وصلت کرد. زندگی مشترک او از هم پاشید و امامی بیشترین وقت خود را به قمار و جلسه با همفکرانش گذاشت…… درباره پایان زندگیاش (در سال ١٣٤٤) حرفهای متفاوتی زده شده است؛ اما مستندترین آنها ماجرایی است که عبدالرضا هوشنگ مهدوی کنسول ایران در پاریس تعریف کرده است: “روزی از یکی از بیمارستانها به سفارت تلفن کردند بیماری داریم که نامش جمال امامی است، میگوید در ایران وکیل و وزیر و سناتور و سفیر بوده است. در حال مرگ است از ما خواست به سفارت تلفن کنیم و بخواهیم دخترش را که در فرانسه زندگی میکند، پیدا کنیم و از او بخواهیم که به دیدار پدرش بیاید”. دکتر مهدوی ادامه میدهد: “دختر را پیدا کردیم. او که سالها با پدر قهر بود تمایلی به دیدار پدر نشان نداد. در نتیجه ماموریت ما ناتمام ماند. هفته بعد یک چمدان، یک کلاه ملون خاکستری و یک عصا را که به کل ماترک جمال امامی بود از بیمارستان به سفارت آوردند. این چمدان و کلاه و عصا مدتی طولانی در انتظار کسی که حاضر بشود آنها را با خود به ایران ببرد در راهروی سفارت گرد و خاک میخورد” …
در مورد جمال امامی در اسناد ساواک چنین آمده است: « ١٦ سال است که از مهرههای موثر سیاست کشور به شمار میرود. در هر حال به منفیبافی معروف است؛ ولی لیدر انگلیس در مجلس شورای ملی است…. جمال امامی با آنکه مدتها اروپا بود کوچکترین معلوماتی نداشته و به همین جهت همیشه در جهت لات بازیهای سیاسی موثر بوده است…. جمال امامی بسیار بیسواد، بیادب، بیوفا و بسیار طماع است. با حزبتوده جدا مخالف است. سعی دارد که خود را تابع انگلیس نشان بدهد …جمال امامی قصد داشت در مجلس سنا رییس یا حداقل معاون رییس سنا بشود؛ اما توفیق حاصل نکرد….. مدافع انگلیس است و همچنین به آمریکا نیز تمایل دارد. با آمریکاییها توسط حاج محمد نمازی و با انگلیسها توسط برادرش نظامالدین امامی و فریدنی کارمند سابق شرکت نفت ایران و انگلیس مربوط شده است»….بیشتر:
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=39860
بيستمين جلد از مجموعه كتابهاي رجال پهلوي به روايت اسناد ساواك، زندگي جمال امامي درآينه اسناد ساواك را بررسي كرده است: جمال امامي يكي از جنجاليترين چهرههاي سياسي رژيم گذشته و به سياست انگلستان وابسته بوده است….آنچه از اسناد آمده در كتاب مشخص ميشود اين است كه جمال امامي سوژه ساواك نبوده و به طور متمركز بر روي او جمع آوري اطلاعات صورت نميگرفته است.
http://namak.farsnews.com/newstext.aspx?nn=8901140677
تصویر جمال امامی
http://94.232.175.44/fileGroup/98718/4788682.jpg
٩ – جعفر شریفامامی
جعفر شریف امامی فرزند محمدحسین شریف العلما در سال ١٢٩٨ در تهران به دنیا آمد. پدرش در کسوت روحانیت بود و در دستگاه امام جمعه تهران خدمت میکرد….
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36487
جعفر شریفامامی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه ی شرف به پایان رساند. سپس وارد مدرسه آلمانی شد و دوره متوسطه را در قسمت فنی تمام کرد و از طرف وزارت راه به همراه ۳۰ نفر جهت تحصیل در رشته راهآهن به آلمان اعزام شد. پس از پایان دوران تحصیل به ایران بازگشت و در راه آهن مشغول به کار شد. اندکی بعد مجدداً از طرف وزارت راه جهت ادامه تحصیل به سوئد اعزام گشت و در سال ۱۳۱۸ به تهران بازگشت و به شغل خود ادامه داد و مراحل ترقی را در راه آهن طی کرد. در شهریور ۱۳۲۰ توسط نیروهای متفقین به اتهام همکاری با آلمان دستگیر (و در اراك زندانی) شد.
در ميان اين زندانيان كه تعدادشان نزديك به صد نفر مي رسيد، عده اي نظير…. مهندس شريف امامي، احمد نامدار عضو سفارت ژاپن در طهران، دكتر متين دفتري، سرلشكر زاهدي، …. ديده مي شد. اين عده مدت ها در زندان اراك و تحت نظر نگهبانان و سربازان انگليسي به حال بازداشت به سر مي بردند كه بعدها، پس از اقدامات مستمر دولت از زندان اراك آزاد گرديدند و به نزد خانواده هاي خود بازگشتند
http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2411301
شریف امامی ضمن شرح خاطرات خود می گوید: «مشغول کار بودم که پیشخدمت آمد و گفت یک سرگرد شهربانی با شما کار دارد ، گفتم بگویید بیاید تو . آمد تو ، گفتم بفرمایید ، گفت «در خدمت شما هستم» بعد گفتم چه فرمایشی دارید ؟ گفت : آقای رئیس شهربانی (سرتیپ سیف) خواهش کردند که شما یک دقیقه بیایید به دفتر ایشان کاری با شما دارند . مرا بدین منظور فرستادند که پیغام برسانم ». بعد توضیح می دهد «من رفتم پیش سرتیپ سیف . سرتیپ سیف پا شد و خیلی گرم و نرم مودب و گفت «المأمور و المعذور» و از این قبیل حرف ها و تعارفات و گفت که بله تصمیم این است که شما هم توقیف شوید»….
http://ahanjide.persianblog.ir/post/98
انگلیسیها تعدادی از عما ل خود را برای حفاظت و استفاده های بعدی از آنها در اراک زندانی کردند و به روسها و دیگران چنین تفهیم نمودند که بازداشت شدگان طرفدار آلمانها هستند.
Various sources and articles
پس از آزادی به سمت مدیرکل بنگاه مستقل آبیاری منصوب گردید. در تیر ماه ۱۳۲۹ در زمان نخست وزیری سپهبد رزمآرا به کفالت وزارت راه انتخاب شد و پس از قتل رزم آرا و انتصاب حسین علا به نخست وزیری به عنوان عضو شورای عالی سازمان برنامه انتخاب شد و در دوران حکومت مصدق در همین سمت باقی ماند و نهایتاً پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نخست وزیری سپهبد زاهدی به سمت مدیرعامل سازمان برنامه منصوب شد.
شریف امامی ضمن شرح خاطرات خود در مورد فراماسون ها در ایران می گوید : «همان طور که اطلاع دارند در هیچ جای دنیا عضویت در تشکیلات فراماسونری عدم وفاداری به مملکت تلقی نمی شود . وقتی در اوایل دهه ١٣٤٠ عضو فراماسونری شدم مسئولیت تأسیس لژ ایران را به عهده گرفتم و ترتیبی دادم فراماسون های ایران از لژهای بزرگ ممالک دیگر مستقل شود »
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36487
عباس میلانی می نویسد در میان افراد مشهور معاصر با شریف امامی، وی از همه بیشتر توانست فراماسونری را در ایران یکپارچه و متحد کند و فراماسونرها دائما در سیاستهای ایران مدرن بوده اند. شریف امامی به عنوان رهبر تمامی لژها در ایران شناخته می شود. در افکار عمومی، این واقعیت که وی از معدود افرادی بود که هیچگاه دستان محمد رضا پهلوی را نبوسیده بود، از آنجا نشات گرفته می شد که وی از مقامات عالی رتبه گروه فراماسونری بود…. وی در دوره دوم مجلس سنا به مدت ۲ سال نماینده تهران بود و با شکل گیری کابینه دکتر منوچهر اقبال تصدی وزارت صنایع و معادن را بر عهده گرفت و پس از دکتر اقبال به مدت ۸ ماه در سال ۱۳۳۹ به نخست وزیری رسید.
.http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81%E2%80%8C%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C
به قول دكتر مجتهدی ، شریفامامی فاقد كمترین ویژگیها برای تصدی نخستوزیری بود: «شریفامامی ، تكنسین لوكوموتیو كه یك نفر تكنسین است. ارزش تحصیلیاش را من در شورای عالی فرهنگ در كمیسیون تصویب كردم، تكنسین، تكنسین». (خاطرات دكتر محمدعلی مجتهدی، تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد، ص۱۰۷)
و ی در انتخابات ۱۳۴۲ مجلس سنا با داشتن بیشترین آراء به عنوان سناتور از تهران به مجلس راه یافت و به ریاست مجلس سنا انتخاب شد. شریفامامی به مدت ۱۵ سال رئیس مجلس سنا بود و مشاغل متعددی از جمله ریاست هیئت مدیره بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران، ریاست اتاق صنایع و معادن و بازرگانی، ریاست کانون مهندسین و عضو هیئت امنای دانشگاه تهران را بر عهده داشت. از فعالیتهای دیگر وی ایجاد دامداری در کرج، شهرک سازی و آپارتمانسازی بود.
..در سال ۱۳۵۷ محمدرضا شاه پهلوی برای جلوگیری از بحران و انقلاب ، مسئولیت نخست وزیری را با اختیارات تام به او سپرد. شریفامامی با ایراد چند نطق مخصوصاً نطق معروف او «من شریف امامی بیست روز پیش نیستم» دولت آشتی ملی را تشکیل داد و خود را از خاندان روحانیون معرفی کرد….شریفامامی با برقراری حکومت نظامی رخداد ۱۷ شهریور معروف به جمعه سیاه را به نام خود در تاریخ ثبت نمود.
.http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81%E2%80%8C%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C
بعد از ظهر روز ١٣ آبان ماه ١٣٥٧، شریف امامی در یک ملاقات سه ساعته با شاه ناتوانی خود را به اطلاع او رسانید و به او اعلام کرد، بهترین راه استقرار امنیت و آسایش، استعفای شاه و خروج شاه از کشور است. فردای آن روز شریف امامی استعفا داد و در اواسط بهمن ٥٧ از ایران خارج شد و در «نیویورک» اقامت کرد. او پس از بیست سال زندگی در آنجا در ٢٦ خرداد ١٣٧٧ در همان شهر درگذشت.
http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36487
تصویر جعفر شریف امامی
http://94.232.175.44/fileGroup/100352/4789771.jpg
نظر شما چیست؟
xxxxxxxxxxx
ادامه در قسمت ششم