زیارت و کلاهبرداری

متن دو شعر تازه علی عبدالرضایی

« زیارت »

لذتی دارد تماشا

که حاشا ندارد

وقت زیارت تو

هیزی عبادت است

بی تو مشهدم مشدی

مکه مرا حاجی نمی کند

در کربلای معلا هم جز بلا نصیب نمی شود

دورت بگردم که کعبه تری

اینهمه کفش و کلاه نکن

دل را اگر دریا کنی

در دل اگر در وا کنی

در خانه هم می شود

جهان را گشت

« کلاهبرداری »

جز کاسه ی گدایی نشد

کلاهی که برداشتم

همیشه بالای سرت گذاشتم

آنچه پر کرده ست این خالی نه سر

و نه حتی پول

آب است

تیرباران

زیرِ باران کرده ما را باران

خون است که شُرشُر می رود از ما

نه آب

من شیشه می خورم از شدّت شراب

تو شیشه می کشی و می شکنی

هرگز نخورده ام که به یادت بیاورم

مستم اگر کنی از یاد می روی

بعد هم داد می زنی سرم که برو

مرتیکه ی الاغ!

اما کجا!؟

با این دل و درد و پای چلاق!؟

یادم نکن دمادم که چه بودم

زالوی خیلی مردم آزاری نبودم

عمری ست

خونِ دل خود می خورم

دریاچه ام

ای ساحل کوچک

پاره پاره ی بلم شکسته ات

پس می دهم باز

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!