
یک شعر
درخشش کلمه إی
که همچو تیری در دل نشسته
جهشی به ناشناخته ها
درزمان نا محسوس
سقوط یک سنگ
یا یک پر
در چاه بی انتهای دردم
با هم خواهند رسید
برای انفجار درخشش رنگین کمان
پرتاب شده از کوهی به کوهی دیگر
در یک زمزمه
میرسدبه درخشش یک آوا
و دیگر هیچ فقط یک شعر
اورنگ
Mai 2012



