گمانه زنی بر سر مذاکره برنامه اتمی ایران در بغداد همه گیر شده. این نشست تنها یک حلقه از روابط پر پیچ و خم ایران و غرب میباشد. موضوع اتمی ایران به خودی خود نه برای غرب و نه برای ایران مشکل اصلی نیست. برای غرب مهم اینست که ایران را به نوعی تحت کنترل و یا سیطره خود داشته باشد و مردم ایران بنا به سرشت خود این را نمیپذیرند. میگویم مردم و نه دولت ومقامات مسئول زیرا اصل توده مردمند و مقامات تنها در چهارچوب اراده عمومی میتوانند هنر یا بی هنری خود را به نمایش گذارند و در غیر اینصورت کنار زده میشوند. اراده یا خواست عمومی برای حفظ استقلال این سرزمین هم چیزیست که در ذات این ملت به ارث گذاشته شده ، خواه بر آن آگاه باشند یا نباشند .
با توجه به این نمای کلی ببینیم در این چند ماه چه رخ داده و آینده آبستن چه رویداد ها ئیست.
از دو سال پیش با زمینه ای از نارضایتی های عمومی در کشورهای عربی شورشهائی روی داد که قدرتهای اروپائی با تبلیغات و کمکهای تسلیحاتی و حتی یورش مستقیم نظامی )لیبی) کنترل آنرا بدست گرفتند. سپس با همین رویه و با اطمینان و بی پروائی بیشتر سراغ سوریه رفتند. با هجوم همه جانبه کار را به خیال خود تمام شده میدانستند که چنین نشد. برخلاف انتظار شورشیان که الگوی مصر و تونس و در نهایت لیبی را در نظر داشتند با مقاومت و ضد حمله سرسختانه و همزمان اصلاحاتی جدی در سوریه رو برو شدند. کوفی عنان و سازمان ملل وقتی پا در میانی کردند که متوجه عدم استقبال عمومی مردم از شورشیان شدند. و اکنون شورشیها از سر یآس به انفجارات القاعدهای روی آورده اند.
تبلیغات و پشتیبانی رسانه های عمومی غرب بر علیه تیم دو نفره پوتین هم بر همگان آشکار بود ولی موفق به گسترده و توده ای کردن اعتراض کمونیستها و هرج و مرج طلبان نشدند.
در همان زمان در ایران کار به گونه ای دیگر صورت گرفت. به دلیل ساختار اقتصادی و صادرات عمده تک محصولی )نفت) و آشفتگی در سیاستهای پولی کشور و چاپ اسکناس بدون پشتوانه از مدتها پیش زمینه تضعیف بیشتر ریال ایران فراهم شده بود. ولی شتاب ناگهانی کاهش ارزش ریال و حباب سکه و همزمانیش با تحریمهای غرب و تهدید های جنگ علیه ایران این امر را تبدیل به ابزاری سیاسی برای رسانه های خارجی غرب و دستاویزی برای رقابت یا جنگ قدرت در داخل کرد. به عبارتی موضوع تضعیف ریال که در تناسب با تورم میتوانست حرکت طبیعی خودش را داشته باشد، سیاسی شد. پس به ناچار از طرف دولت هم به آن برخورد سیاسی صورت گرفت، هرچند که اگر دولت هم دخالت نمیکرد قیمت سکه و دلار خود به خود هم تعدیل میشد . به هر حال و در کوتاه مدت این آرامش نسبی ریال، نوعی اقتدار را در ایران به نمایش گذاشت.
از طرفی دیگر شورشها و اعتصابات مداوم در اروپا و انتخابات فرانسه و یونان و انتخابات محلی انگلستان همگی خبر از ضعف و نا استواری غرب دارد.
موفقیت نسبی و مرحله ای در روسیه و سوریه وایران و خرابی روز افزون اوضاع در اروپا در مجموع امکانات بیشتری را به ایران داده و به تصور من 1+5 انعطاف بیشتری نشان خواهد داد که میتواند به معنی مصالحه و حتی عقب نشینی غرب در برابر ایران تفسیر شود.
با این وجود ، بعد از این مرحله چانه زنی و نرمش و زمان لازم برای سنجش متقابل دوباره همه مسائل شدت میگیرد که شرح آن در نوشته http://iran-asha.blogfa.com/post-129.aspx آمده.