دهان گشوده، همچو شکاف سنگ بوده اند
به بیشههای پر از کجدلی پلنگ بوده اند
کمین حادثه چون نظر میکند به شمس و قمر
چقدر به درون خویشتن، قشنگ بوده اند
بهوش باش که قافیه هرگز تنگ نامده اس
این شاعران از همان اولش جفنگ بوده اند
شعر به آخرش که میرسی همش کلک است
همه اش نشخوار زبان فرهنگ بوده اند
آهای عمو! چه میفهمی از سوسییس، از کالباس؟
آنگاه که در نیتریت، صورتی رنگ بوده اند
خسته شد پای گرامی که ساعد اش کج بود
توهین مکن!، گرچه بچهها زرنگ بودهاند
آن شعر نیست ولی هرچه هست تو قابل شو
به پیشواز صلحی که بر راه جنگ بوده اند
به موسم گل، بلبلی به کاکتوس بس خندید
هاها ها قدیمیها چقدر مشنگ بوده اند!
پرشین! هر چه میگویی اگر چه خوش نام است
کاغذ چون قبر، قلمهایت کلنگ بوده اند