نقدی به آهنگ جدید شاهین نجفی “تو حلقم”

پس از نقد کوتاهی که در مورد شعر/آهن
http://iranian.com/main/video/2012/jul/too-halgham گ جدید شاهین نجفی نوشتم،  چند پاسخ دریافت کردم، که در میان آنها این دو از سایت بالاترین جالب تر است و به نگرانی من بر اینکه این شعر به گونه ای تبلیغ تنفر است افزود:
“حقیقتا خیلی از بچه تهرونی ها ادعاهاشون تهوع آور است . در این ترانه به درستی به این فرهنگ پر مدعا اما تو خالی اشاره شده . اوج تحقیرشون نسبت به دیگری این است که بگن “بچه دهاتی” هستی . به قول ویکتور هوگو ، این روزها هر کسی چهار روز در پاریس زندگی کنه ، احساس پاریسی بودن بهش دست میده .”
و دومی:
“معلومه که نباید خوشتون بیاد البته شاهین جواب شمارو خیلی وقته داده
این اهنگ برای کسانی خطاب شده که دچار سانتیمالیسم سطحی (کاذب) شدند
شاهین میگه “مخاطب هوشیار و با مطالعه که شاخک‌های ذهنی‌‌اش قوی کار می‌کند میفهمد که یک ترانه یک تست هوشی نیز ‌ست. یک امتحان است .و من چرا پنهان کنم که لذت میبرم هر چند وقت یکبار عده‌ای که بیهوده به ما گوش میکنند را بپرانم.ما باید دورمان پرنده باشد و نه حشرات بالدار ،که پریدن مگس کجا و پریدن قرقی و زغن کجا.بسیاری می‌پرند.پروانه اند اینها باید لالایی بشنوند.عده‌ای هم بال دارند اما مرغ خانگی اند و آنها را با خطر کردن‌ها ی ما چکار؟ اینگونه ما هرس کردیم مخاطبان سست را.همان طور که با هیچ هیچ هیچ عده ی را با آگاهی‌ کامل پراندیم. (توضیحات شاهین نجفی درباره اهنگ شر اعظم)”
این دو نوشته، هر یک به گونه ای نشان داد که نگرانی من بی دلیل نبود. .
بررسی شعر – اصل در گیومه و ۲ ریالی من هم در پاسخ به ان پایینش آمده.
“اون مود خوب و بوی عود و دودو دی وی دی وودی آلنت تو حلقم”
خوب مخالف ان می شود:
اون مود بد، و بوی بد؟ چرا شاهین با مود خوب مشکل دارد؟ حالا نگاه کردن دیودی وودی آلن گناه است؟
“اون موزیک ملو و لب جلو پوست هولو سینه ی سیلیکونیت تو حلقم”
این ها که همه در دنیا متداول شده- چون برخی توی سر برخی زنان کردند که اینجوری بهتره. مگر سیلیکون و اضافه کردن سینه از ایران و خانم های ایرانی آغاز شد؟ مشکل شما با پوست هلو چیست؟ پوست زبر خوب است؟ ربط موزیک ملو با لب جلو چیست؟ آیا افرادی که به اینگونه موزیک گوش می کنند باید آنگونه که گشت ارشاد – توصیه میکند تنبیه شوند؟
“این شب و شام و ربدشامبرو شعر شاملو شراب و جامت تو حقلم”
ربط ربدشامبر و شعر شاملو چیست؟ مشکل شما پوشیندن ربدشامبر است یا نوشیدن شراب؟ و یا همه اینها پس از خواندن شعر شاملو؟
“اون سوشی و گوشی و موشی عروسکت و ماشینی که توشی تو حلقم”
شاهین جان، یعنی شما در خارج از کشور یک بار هم سوشی نوش جان نکردید؟ حالا کسی اگه نوش جان کرد، گناهش چیه که مجازاتش اینه که بره توی حلق مبارک؟
“اون سی دی بتهوون و نقاشیت با پهنواون رقص مدرن و راه رفتن مث یه فشنو”
بیچاره بتهوون- این وسط چرا به ایشون گیر دادید؟ از نظر تو، نقاشی کشیدن حرام است؟ پهن از کجا وارد شد؟ مشکل تو با رقص مدرن چیه؟ مگه خود تو همین چند وقت پیش با شاهرخ مشکین قلم این را پیاده نکردی؟
http://www.youtube.com/watch?v=r69cfqi9Ktg
راستی کنسرت بالا با شرکت اهالی اسلام شهر بود؟ شاهین جان، یکی از بزرگترین فحش ها در خارج – شاید بد تر از فحش خواهر و مادر “Hypocrisy” است . این کلمه یعنی کسی که حرفی را بزند و خود درست در زندگی بر عکس آن را انجام دهد. شاید یک ترجمه آن بشود ریا کاری. خود این لینک بالا بهترین نمود آن است – لابد این اجرا در یکی از کافه های لاله زار یا بازکول اهواز صورت گرفته؟ مگر این رقص مدرن نیست؟ پس مشکل تو با رقص مدرن نیست. با دختری است که رقص مدرن می کند؟
“اون لهجه ی خارجی و کتابای نخونده اون ددی و مامی گفتنت تو حلقم”
خوب بجای “ددی مامی ” بگه “ننه و آقا جون” خوبه؟ راستی شما خودت چند تا کتاب خوندی؟ بی شوخی؟ آخرین کتابی که خوندی چی بود؟ خیلی مشتاقم بدونم.
“اون سفر خارجه رفتنت تو حلقماون پایین شهر و ندیدنت تو حلقم اون رو همه چی چشم بستنت تو حلقم”
نه بابا شما مگر داخل داری هنر نمایی می کنی؟ مگر خونه خودت تو الان “شوش” است یا نواب؟ هر روز می ری جنوب شهر؟ برای چه از یک دختری انتظار رفتن جنوب شهر را داری؟
“ا ز رفاقتت با همه ی آدم معروفا واز عکسات تو دبی ،مالزی با ککتل و مایو”
ای بابا – مایو پوشیدن هم قدغن شد که؟ اگه تو مملکت خودش نتونست بدون چادر و روبنده و لباس به خاطر زور گویی گشت ارشاد بره توی آب، ، چرا تو مالزی و دبی هم شما ولش نمی کنید؟ شیوه سرزنش کردن تو برای پوشیدن “مایو” در اصل فرقی با “جنتی” ندارد.
“ا ز بطری بازی روشنفکری و سوییچ پارتی از شعر سپید ناشی از اسید و ال اس دی”
خوب هم پسر و هم دختر در این پارتی ها هستند، شما چرا به دختره گیر دادی؟ نکنه فکر می کنی این وظیفه زنه که باید جلوی خودشو بگیره؟ شما خودت هم بودی؟ بطری طرفت اومد؟ به نظر می اید که با مراسم آشنایی. راستی روشنفکری چه ارتباطی با این داره؟
“از چندشت از آغاسی و جواد یساری از حس گرفتن سگیت با صدای پاواروتی”
مگه تو باید تعیین کنی چه سلیقه ای بد است یا خوب؟ یکی از آقاسی خوشش می اد، یکی نمی اید. در دنیا خیلی ها صدای پاواراتی را دوست دارند، سلیقه او و از چه کسی چندشش میاد و از چه کسی خوشش میاد اسمش هست : آزادی!
“از پیانوی خاک خوردت توی خونه از گیتار آویزون توی آشپزخونه”
لابد باید اعدام گردد؟ پس حتما باید تنبان و بیرجامه آویزان کند که آقا شاهین خوشش بیاد؟ عجب گیری افتاده- توی آشپزخانه هم از نگاه تیز بین شاهین خان در امان نیست؟
“از کلاس مدیتیشن و لاس خشکه تو یوگا از انزجارت از شاهین و شعر بگا مگا”
ای بابا – پس درست حدس زدم، معیار شد آقا شاهین؟ و سلیقه ایشان؟ و اینکه یکی از “بگا مگا” خوشش می اد یا نه؟ اگر ایشان که شاید تا پریروز با گفتن” دوست دختر” لپشون گل می انداخت حالا پس از ۲ روز خارج نشینی با گفتن “بگا نگا ” آوانگارد (پیشتاز) شده، — لابد حالا هرکس از “هنر” ایشون خوشش نیومد باید بره تو ردیف همین دختره که از شعر شما لذتی نبرده ؟
“از دهن کجیت به گیلک و ترک و کردستانی تو یکی ایرانی هستی بقیه شهرستانی”
خوب دهن کجی به هر قومیتی بده. ولی مرد مومن یک لحظه کلاه خودت رو قاضی کن : چند تا مرد رو میشناسی که “جوک” قومیتی گفتند و چند تا زن، یا دختری که اینطور ازش گله داری؟ اصلا توهین به قومیت ها کار کیه؟ مردها یا زنها؟ انصاف هم خوب چیزیه .
” بیف استروگانف می خوری من کله پاچه لب گرفتن تو بوسه، واسه ما همون ماچه”
جناب نجفی در آلمان و L.ا یافتن کدام مشکل تر است؟ بیف استروگونف (گوشت چرخ نشده پخته با رب گوجه فرنگی و سیر) یا کله پاچه؟
نکند حضرت شاهین می فرمایند ” او که کله پاچه خورد به شاهین نزدیک تر است؟” برای آگاهی شما، اینجا که ما زندگی می کنیم، و شما هم، تهیه کله پاچه خیلی گران ترا از “بیف استروگونوف” تمام میشه.
“من قاطی خلقی ام که فقیر و آس و پاسه من صدای دهاتم این خودش واسم کلاسه”
ای وای بمیرم برات شاهین جا حالا شما هم که خودت رو به مظلوم گرایی میزنی؟ یکی به اون رهبر پس از کودتا ظلم شده یکی به شما. این “خلق” همان مستضعفین سابقند؟ که حکومت سنگش را خیلی به سینه می زد، و الان به زبان خودتان از همه بیشتر گاییده شده اند؟ خدای نکرده نخواهی عوامفریبی کنی؟ ولی رابطه کلاس و دهات را لطفا بیشتر شرح دید. در ضمن این خلقی که شما قاطی پاتیش شدید در کلوب های اروپا هستند یا در کلیپ بالا دریک تالار در دهات ورامین؟
“صدای من صدا نیست این صور استفراغ نه مرثیه نه ناله غم غربت باغه”
خوب در اینجا که الحمدلله باغ کم نیست. همه جای جهان سرای من است، برو توی یکی از همین باغ ها غربت کم شه. حالا چرا به صدای خودتون کم لطفی می فرمایید؟
“تو کوری نمی بینی چقد سنگینه این بار یه روزی کم میارم میگم خدانگه دار”
من که نفهیمدم طرف صحبت شما همون دختر تهرونی است که اول اینقدر فحش بارش کردید؟ او را سبک و بی محتوی جلوه دادید، حالا دارید خودتون رو براش لوس می فرمایید و تهدید به رفتن؟ سنگینی بار را بابینایی نمی توان مشاهده نمود. به ویژه اینکه قافیه هم کم نیامده : “حس نمی کنی نمی دونی چه سنگینه این بار- یک روز کم میارم میکم خدا نگه دار”
بفرمایید، از نظر وزن همان مطلب رو بدون توهین به –نابینایان- ادا کردم از نظر مفهومی هم رسا تر است، از نظر بیولوژی هم امکان پذیر تر. (ما هم زدیم به صحرا برگردیم سر اصل مطلب)
باری که شما از آن صحبت می فرمایید اگر فشار روحی است که بخاطر رفتار این دختر خانم بر کول مبارک شما قرار داده شده و باید توسط همه جهانیان حس شود ، و آنطور که شما این دختر را به تصویر کشدی قادر به درک سنگینی ان “بار” (عقده؟ خود کم بینی توام با خود بزرگ بینی؟ ….) نیست- ولی شما لابد انتظار داری هم ایشان از روی کول مبارک بردارد پس آیا تناقضی در این خواسته نشدنی خود نمیبینید؟
شاهین جان، زیاد جو زده شدی. مشکل مملکت ما را خیلی ساده میتوان اینگونه که خیلی هم ساده است خلاصه کرد:- زور گویی – زور گو پرستی و بی قانونی – نه دختری که به هر دلیل احساس تو را جریح دار کرده . خدای نکرده – یک نادانی که به شعر پر تنفر و انزجار شما گوش داده و دل خوشی از دختری دور و بر خود ندارد ممکن است الهام بگیرد و به این نتیجه برسد که ریشه بدبختی ما این دختران سوشی خور مایو پوش بتهون گوش کن یوگا برو … هستند. یک زمان ممکن است به فکر معیوبش اینگونه خطور کند که آسیب یا صدمه ای مانند خفاش شب او برسند که آن زمان شما هم شریک جرم میشوی – چون مبلغ تنفر.