یک روز یک زندگی

چرا این تشویش

در کمین خروج خورشید

در خانه سکوت

پنجره ها باز میشوند

به نوای خنده کودکان

زندگی دوباره بر میخیزد

به کشف لذت های خفته

که در خواب دیده

—-

پنجره ها باز میشوند

به گل

به بوی مستانه درخت نمدار

جوانه گندم میپرستد نوازش باران

از کدام کتاب

از کدام زمان

این حرف شد حقیقت

این هدف شد سرنوشت

و گل  شده زندانی خاک

تشنه آب

——-

پنجره ها باز میشوند

به گرمای غبار آلود

لانه چوبی افتاده بر زمین

پرنده گیج گرما و تشنج

فراموش کرده پرواز

ولی نمی میرد

نمیخواهد بمیرد در گذشته

آیا فرار از گذشته

 بی پروا میابد آینده را

آیا از خانه خوشبختی میگذرد

شاید یک روز یک زمان

یک لحظه

صبر کند به انتظار ما

—–

پنجره ها باز میشوند

به کمرنگی نور

کاغها به خانه بر میگردند

با فریادی خراشنده

به تکرار حرف ها و غیبت ها

که بگوش میرود

و دل فراموش میکند

مجبور است برای باور سرنوشت

ولی از کدام کتاب

از کدام زمان گمشده در تاریخ

که کسی ننوشته و نخوانده

—-

پنجره ها باز میشوند

به باغچه زیر برف

چک چک آب یخزده

میرساند از حوضچه

ترانه سرما

میتپد قلب زمستان

برای یک لحظه گرما

در صحرای تبدار آغوشت

چکه چکه این آب مینوشم

سرنوشت را مینویسم

در یک دفتر در یک کتاب

برای زمانی در آینده

که میدانم زیباست

برای تو برای ما

—-

خورشید میخوابد

و تشویش با رویا میمیرد

 

اورنگ
Aout 2012

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!