این اواخر دستم به قلم نمیرفت. متاسفانه دو مسئله، از جمله انتشار «اتهام
نامه»ای در اینترنت، مرا به نوشتن واداشت. هر کار کردم ننویسم، نشد.
مطلبی با عنوان «ویکیپدیا» فارسی و
سرقت ادبی ! در سایت ها و… درج شده و نویسنده (آقای مهدی خطیبی) با
اشاره به مقاله محمدعلی
فروغی ( در ویکیپدیا) فرموده اند: «با حیرت
دریافتم که بخش عمدۀ مقالۀ «محمد علی فروغی» نوشته شده در «ویکیپدیا» (عینأ و گاه
با مختصر تغییر در برخی واژگان و عبارت ها) رونویسی مقالۀ «فروغی در گذر تاریخ»
است… برای ان که ادعایم را مستند کرده باشم و
خواننده بداند که «سارق الاقوال» های روزگار ما (با سوء استفاده از بی تفاوتی
جامعه فرهنگی و روشنفکری) با چه بی شرمی و گستاخی، به حاصل عرقریزان روحی قلمزنان
دیگر دستبرد میزنند، نمونه هایی از این سرقت ادبی را، در معرض نظر قرار میدهم.» ایشان بخشهایی از مقاله فروغی در گذر تاریخ نوشته خوب آقای احمد
افرادی و نیز جملاتی از مقاله ویکیپدیا را هم آورده اند تا قضاوت خودشان را مثلاً
مستند کنند !
***
من در ویکیپدیا مینویسم
(البته مقاله محمد علی فروغی نوشته من نیست.) از آنجا که ارزیابی و
قضاوت آقای خطیبی چرکین و شتابزده است به بیشتر جملاتی که ایشان به عنوان «سند
سرقت ویکیپدیا» آورده اند اشاره میکنم. سپس منابع اصلی آنرا هم (که تماماً در پانویس
مقاله فروغی در ویکیپدیا ذکر شده) میآورم. (چند جمله در مقاله
فروغی به نظر من از مقاله آقای افرادی برداشته شده و میبایست در بخش منابع اضافه
میشد.) *** جملات زیر که بگمان متهم
کننده ویکیپدیا، از مقالۀ «فروغی در گذر تاریخ» رونویسی شده، همه در رابطه با
ذکاءالملک محمد علی فروغی ادیب و سخن شناس ایرانی است. «نیای بزرگش، میرزا
ابوتراب در شورای کبیر مغان که برای تصدیق سلطنت نادر برپا شد، نماینده اصفهان
بود… پدر و نیاکانش «در سلک تجارت و معروف به ارباب بودند»… میرزا ابوتراب،
«از فضلا و ادبای بنام بود و تألیفات متعدد داشته است. من جمله کتابی در باب تاریخ
و جغرافیای اصفهان به نام نصف جهان نوشته است و تاریخ وصاف چاپ بمبئی هم به
اهتمام…[او] به طبع رسیده…» کتاب نقد حال، نوشته
مجتبی مینوی، چاپ سوم، ۱۳۶۷ *** «دیدم که طب را به این
ترتیب نمیشد یاد گرفت: نه سالن تشریح داریم، نه وسایل امروزی در اختیارمان هست.» خاطرات محمود فروغی، (فرزند
محمدعلی فروغی) به کوشش حبیب لاجوردی، نشر نادر، ۱۳۸۳ ، ص. ۱۵ *** «غلامحسین رهنما، به نقل
از او میگوید: «[فروغی] بعدها اظهار داشت که علت متارکهاش با طب و طبابت این بود
که طب را مطابق ذوق و سلیقهاش نیافته بود. به خصوص اینکه که هنوز معلومات خود را
در طب ناقص و محتاج تکمیل میدیده و اشتغال به آن را، در آن حد معلومات، برخلاف
وجدان میدانست» کتاب پژوهشگران معاصر، هوشنگ اتحاد، ج. ۱ ، ص. ۷۶ *** «… در ابتدا شغل مترجمی
را با اشتیاق پذیرفته بود، پس از مدتی آن را مناسب حال و هوای خویش نیافت؛ زیرا در
دارالترجمه هیچگونه وسیلهای که بتواند عطش فهمیدن، به خصوص فهماندن… او را سیراب
کند وجود نداشت…» کتاب پژوهشگران معاصر،
ج. ۱ ،
ص. ۷۸ *** «در آغاز سلطنت
مظفرالدین شاه که روشنفکران و نوگرایان به ایجاد مدرسههای ملی توجه کردند و کار
این گونه مدارس رونق گرفت، فروغی به کار معلمی روی آورد و در مدرسه ادب به مدیریت
یحیی دولتآبادی، علمیه به مدیریت حاج مخبرالسلطنه هدایت و دارالفنون به تدریس
مشغول شد.» خطابه فروغی در دانشکدهی
حقوق (مقالات فروغی، جلد اول، صص ۳۳۷ ـ ۳۳۸ ) *** از آغاز کار مدرسه علوم
سیاسی، (محمدعلی فروغی) به مترجمی و سپس معلمی مدرسه میپردازد، برگردانهای او از
همان آغاز در شمار مواد درسی مدرسه به کار میآید. خطابه فروغی در دانشکده
حقوق (مقالات فروغی، جلد اول، صص. ۳۲۷ ـ ۳۲۸ ) *** کتابهایی چون «اصول علم
ثروت ملل یعنی اکونومی پلتیک»، «تاریخ ملل مشرق زمین» و «حقوق اساسی (یعنی) آداب
مشروطیت دول»، که از کتابهای درسی مدرسه علوم سیاسی بودند، پیآمد کوشش این دوره…
از زندگی او است. خاطرات نصرالله انتظام ،
انتشارات سازمان اسناد ملی، ۱۳۷۸ ، ص. ۱۵۹
*** کتابهای ترجمه شده، از
سوی پدر بازبینی و ویرایش میشد. به گفته نصرالله انتظام، دانشجوی آن سالهای
مدرسه علوم سیاسی، «[از] هر چهار کتاب درسی که در آن زمان به چاپ میرسید، دو تای
آن تألیف و ترجمه محمدعلی فروغی و پدرش بود» خاطرات نصرالله انتظام،
انتشارات سازمان اسناد ملی، ۱۳۷۸ ، ص. ۱۵۹ ***
منبع جمله زیر و جملات پیش از آن کتاب فروغی و
شهریور ۲۰ نوشتهی
باقر عاقلی صفحات ۱۵ و ۲۱ است:
(فروغی)…«پس از سقوط کابینه مشیرالدوله،
به ریاست دیوان عالی تمیز (دیوان عالی کشور) رسید و با کنارهگیری از کارهای
اجرایی، به همراهی گروهی از همکارانش همچون سید نصرالله تقوی، سید محمد فاطمی، شمسالعلما
قریب گرکانی و میرزا طاهر تنکابنی، به طرح قوانینی پرداخت که بعدها اساس کار
دادگستری شد.»
***
علاوه بر کتاب «ذکاءالملک فروغی و شهریور ۲۰» ص ۲۱
منبع جمله زیر نامه فروغی به تقیزاده، نشر فرزان، ۱۳۷۹، ص. ۴۳ (نامههای دوستان، به کوشش ایرج افشار) است:
(فروغی) «نزدیک به دو سال در اروپا ماند و در
این زمان «چند سخنرانی مهم در باره تاریخ و ادبیات ایران در محافل فرهنگی فرانسه
و آلمان ایراد کرد که شناخت مستشرقین را نسبت به آثار گذشته ایران بیشتر نمود.
بازگشت فروغی از اروپا به ایران، یک هفته پیش از کودتای سیدضیاءـ رضاخان در ۳ اسفند ۱۲۹۹ است.»
***
«میزان احترام و ارادت رضاشاه به شرکتکنندگان در
جایگاه آنان در مراسم مشهود بود. تیمورتاش و فروغی در یک کالسکه سوار بودند.
رضاشاه، پیش از تاجگذاری [نشان درجه اول تاج، یعنی] بزرگترین نشان افتخار کشور
[را] به این دو داده بود»
کتاب ایران و برآمدن رضا خان نوشته سیروس غنی،
ص ۴۰۵
***
خطابه مراسم تاجگذاری ـ که فروغی آن را خواند ـ که
به ستایش ایران باستان و تاریخ شاهنشاهی ایران میپرداخت، در برخی از فرازهایش،
«اندرزنامه»ها و «سیاستنامه»های بزرگانی همچون خواجه نظامالملک را در ذهن میآورد
که غیرمستقیم شیوه درست مملکتداری را به شاهان نشان میدادند:
«ملت ایران باید بداند و البته خواهد دانست که
امروز تقرب به حضرت سلطنت به وسیله تأیید هوای نفسانی و استرضای جنبه ضعف بشری و
تشبثات گوناگون و توسل به مقامات غیر مقتضیه میسر نخواهد شد، بلکه یگانه راه نیل
به آن مقصد عالی احراز مقامات رفیعه هنر و کمال و ابراز لیاقت و کفایت و حسننیت و
درایت در خدمتگزاری این آب و خاک است…»
تاریخ ۲۰
ساله ایران، حسین مکی، جلد ۴،
آغاز سلطنت و کتاب دیکتاتوری پهلوی، صص. ۳۹ ـ۴۲، خطابه فروغی
***
کتاب ذکاءالملک فروغی و شهریور بیست، ص. ۳۰ منبع جمله زیر است:
هرچند مستوفیالممالک در انتخاب وزرای خود آزادی
عمل داشت، اما رضاشاه، فروغی را برای وزارت جنگ برگزید. گرچه فروغی طی یک سال،
وزیر جنگ هر سه کابینه مستوفیالممالک بود، در عمل این وزارتخانه را رضاشاه اداره
میکرد و او عموماً (در اروپا) در مأموریت به سر میبرد
محسن فروغی میگوید :
«روزی که پدرم در باره استعفاء و کنارهگیری از
ریاست دولت با شاه به مذاکره پرداخت، تقاضایش این بود که به وی اجازه داده شود به
اتفاق فرزندان خود به اروپا برود و چند ماهی وضع تحصیلی ما را سرپرستی کند. ولی
رضاشاه با کنارهگیری مطلق او موافقت نکرد و پدرم معاذیری از قبیل خستگی و بیماری
آورده بود، و سرانجام رضاشاه به او گفته بود کاری به تو محول خواهم کرد که حقوق و
مزایا و امتیازات مال تو باشد ولی زحمت آن مال من. سیمای نجیب ایشان [فروغی] که
مشحون از حجب و حیا بود گلگون میگردد و لحظهای بعد رضاشاه میگوید: آقای
ذکاءالملک، سمت شما در کابینه جدید، وزارت جنگ است. حقوق و مزایا مال شما، اداره
کردن وزارتخانه با من».
مجدداً یادآور میشوم به تمام منابع فوق در مقاله ویکیپدیا
اشاره شده است…
لینک مقالۀ «فروغی در گذر تاریخ»
http://asre-nou.net/1386/khordad/7/m-foroughi1.html
http://asre-nou.net/1386/khordad/14/m-foroughi2.html
http://asre-nou.net/1386/khordad/21/m-foroughi3.html
http://asre-nou.net/1386/khordad/28/m-foroughi4.html
مقاله ویکیپدیا
(محمد علی فروغی)
نوشته خوب پژوهشگر ارجمند آقای احمد افرادی (فروغی
در گذر تاریخ) شایان مطالعه است و به آن در ویکیپدیای فارسی، در مقاله فروغی و
نیز در پانویس شماره ۴ مقاله «اشغال
ایران در جنگ جهانی دوم»، اشاره شده است. در بخش منابع مقاله فروغی هم آنرا افزودم.
***
لینک مقاله آقای مهدی خطببی:
«ویکیپدیا» فارسی و سرقت ادبی !
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=22683
همنشین بهار