We Return To Each Other

You put your right hand on my pillow

I lay my left cheek on your palm

You close your eyes

And I hold you with my right arm.

Your eyelids are borderless

And as before

Your hair exudes pride.

I take a wisp of your hair into my mouth

And see you in the dim light of the room

Galloping a horse along with me

Crossing the border from Iran into Turkey.

In the snowstorm

We lost our way

You dismounted the horse

And, undeterred by the snow

That reached halfway of your legs,

You held the reins

And led us to the last border village.

The Kurdish partisans waved

From their high embankment

And called back their wild dogs.

Your hair glowed in the sun

And the melted snow dripped from your shoulders.

I put my boots next to yours

And surrendered my dead feet to the fireplace.

The partisans laid their uzis on the carpet

And our room became filled with smiles and gold teeth.

I put down my hot teacup

And lit my first Mal Tappeh. (1)

From the next room,

Comes the sound of a piano.

I see our son’s tiny fingers

Tripping on the black and white keys:

“Mr. Turtle see him go

Walking there, kind of slow

Waddling from side to side

Going back to the sea.”

I say to myself:

“You naughty boy!

Play “Cuckoo”

Play “Cuckoo” who is calling his old mate

In a faraway forests.”

His proud hair glows in the sun

And the tiny turtles drips from his fingers:

“Mr. Turtle is going back to the sea.

Mr. Turtle mi-re-do-re

Mi-la-so

Fa-mi-re

Mi-re-do

Mi-re-do-mi-la-so

Fa-mi-re-mi-re.”

Majid Naficy
<i>December 25, 1993</i>

1. A popular cigarette in Turkey.


به یکدیگر بازمی گردیم

تو دست راستت را بر بالش من می گذاری

من گونه ی چپم را بر کف آن می نهم

تو چشم هایت را می بندی

و من بازوی راستم را حمایل تو می کنم.

پلک هایت بی مرزند

و گیسوانت مانند گذشته، پر غرور

حلقه ای از موهایت را به دهان می گیرم

و در تاریک روشنای اتاق تو را می بینم

که در کنار من اسب می تاختی

تا از مرز ترکیه بگذریم.

در کولاک برف

راه را گم کردیم.

تو از اسب پیاده شدی

و بی واهمه از برف

که تا نیمه ی ران هایت می رسید

افسار را به دست گرفتی

و ما را به سوی آخرین دهکده ی مرزی کشاندی.

پیشمرگه ها از بالای خاکریز دست تکان دادند

و سگ های هارشان را از نیمه ی راه باز گرداندند.

موهایت در آفتاب برق می زد

و برف از سر شانه هایت فرو می چکید.

من گالش هایم را کنار گالش های تو گذاشتم

و پاهای مرده ام را به آتشدان چوبی سپردم.

پیشمرگه ها یوزی هایشان را روی قالی گذاشتند

و اتاق از لبخندها و دندان های طلا پر شد.

استکان چای را زمین گذاشتم

و اولین “مال تپه” ام را روشن کردم.

از اتاق دیگر صدای پیانو برمی خیزد

انگشتان کوچک پسرکمان را می بینم

که بر کوبه های سفید و سیاه می لغزند:

“میستر ترتل سی هیم گو

واکینگ دِر کایند آو اسلو

وادلینگ فرام ساید تو ساید

گوئینگ بک تو دِ سی.”*

در دل می گویم: “پسرک شیطان!

کوکو را بنواز

کوکو را بنواز که در جنگل های دور

جفت دیرینه اش را صدا می کند.”

موهای پرغرورش در آفتاب می درخشند

و لاک پشت های کوچک

از انگشتانش فرو می ریزند:

“میستر ترتل داره به دریا برمیگرده

می ـ رِ ـ دو ـ رِ ـ می ـ فا ـ سو

فا ـ می ـ رِ ـ می ـ رِ ـ دو ـ می ـ رِ ـ دو

می ـ ر ـ دو ـ ر ـ می ـ فا ـ سو

فا ـ می ـ ر ـ می ـ دو

مجید نفیسی
25 دسامبر 1993

* Mr. Turtle see him go/ walking there kind of slow/ waddling from side to side/ going back to the sea.

نگاه کن به آقا لاک پشته

که داره میره اونجا آهسته

قر میده از یک پهلو به پهلوی دیگه

داره به دریا برمی گرده

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!