نه در ايران دل من خوش نه جايى درجهان دارم
به ظاهر قدرت و ثروت چه حالى در نهان دارم
همه تقصير اكبرشاه اگر كه افتضاحى شد
اگر كه مملكت ويران و ترس از مردمان دارم
چرا در آن قدير قم مرا بر دست بالا برد
اگر دانست من اندك شعورى از زمان دارم
و گر كه خوب ميدانست زاين ملاى بى دانش
زاين رمال واينكه من نشان از ابلهان دارم
بلى او خوب ميدانست من در چنته ام صفر است
كه من در كل اين دنيا فقط يك متر زبان دارم
عجب گيرى فتادم من نه راهى پيش نه راهى پس
كه من اينجا فقط هم همدم ز جمع وحشيان دارم
كه انتر هم شده سركش بيازارد مرا هر آن
بدانيد اين كه من صد شكوه از اين موزيان دارم
زدم آتش به اين مذهب به اين دين و به اين ايمان
فقط چاقو كشان دربين كل شيعيان دارم
دگر اين بى تعهد پادشاهان هم ز من دل رنج
و حالا من فقط تلخى ز كل اين شهان دارم
نگر مرسى و محمود فلسطين هم عليه من
فقط آدم كشان در شام و بين مصريان دارم
زبان كى مون چه گويم من دو صد شلاق بر من زد
ًپشيمانم ز اين رفتار و حالا من فغان دارم
دلم خون است اسيرم من الهى كه بميرم من
خدا يا اين زبانم لال هرآنچه در دهان دارم