خدمتگزاران فرهنگ ایران : ١٣ – میرزا حسن رشدیه و خاندان او

 

در این قسمت به معرفی میرزا حسن رشدیه پایه گذار مدارس نوین در ایران و خاندان او می پردازیم

١٣ – میرزا حسن رشدیه و خاندان او

میرزا حسن تبریزی (متولد ١٤ تیر ۱۲۳۰ خورشيدی در تبریز ) مشهور به رشدیه از پیشقدمان نهضت فرهنگی ایران در سده قبل بود. وی نخستین موسس مدارس جدید در تبریز و دومین مدرسه در تهران (بعد از دارالفنون) بود، او را پدر فرهنگ جدید ایران نامیده‌اند. حاجی میرزا حسن رشدیه با توصیه و مشورت پدرش که از روحانیان بود تصمیم گرفت که به جای رفتن به نجف و خواندن درس طلبگی روانه استانبول و مصر و بیروت گردد و آموزگاری نوین را یاد بگیرد. او به بیروت رفت و در آن جا سبک نوین آموزش الفبا و دروس جدید مانند حساب و هندسه و تاریخ و جغرافیا را آموخت. سپس در تفلیس مشغول به کار شد. هنگام بازگشت ناصرالدین شاه از سفر فرنگ، رشدیه طرح‌های آموزشی خود را ارائه کرد و شاه او را مامور کرد که به ایران آمده و همین سبک را در شهرهای ایران راه اندازی کند. اما شاه سپس از این تصمیم پشیمان شد و راه اندازی مدارس جدید را به وقتی دیگر موکول کرد
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B1%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D9%87

میرزا حسن رشدیه به ایروان رفت و در سال ١٢٦٢  خورشيدی نخستین مدرسه به سبک نو را برای کودکان قفقاز بنیاد نهاد و با شیوه الفبای صوتی خود آغاز به آموزش کرد. کتاب وطن دیلی (زبان وطن) را به ترکی چاپ کرد و توانست با روش نو خود، در مدت کوتاهی به نوآموزان خواندن و نوشتن بیاموزد. کتاب وطن دیلی او تا سال ١٢٩٧  خورشيدی در همه مدرسه‌ های قفقاز کتاب اول ابتدایی بوده است
http://www.seemorgh.com/culture/default.aspx?tabid=2482&conid=29436

همسر و دختران رشدیه نیز از خدمتگزاران فرهنگ ایران بودند
۱ – علويه خانم (همسر رشديه) مدرسه عفاف را تأسيس کرد.
۲ – اولين مدرسه دخترانه به نام پرورش را در سال ۱۲۸۲  خورشيدی به مديريت طوبي رشديه (دختر اول رشديه) در منزل خود تأسيس کرد که به دليل مخالفت کهنه پرستان به تعطيلي کشيده شد.
۳ – شهناز آزاد (دختر دوم رشديه) بود که دبستان ستاره را تأسيس نمود و تعدادي از کودکان بي سرپرست را از محل درآمد مدرسه در آن خانه نگهداري مي کرد و تا آخر عمر به اداره مدرسه مشغول بود
۴ – جميله رشديه (دختر سوم رشديه) که ۱۴ سال از شهناز کوچک تر بود ، در سال ۱۲۸۸  خورشيدی به دنيا آمد و از اولين مؤسسان کودکستان در ايران است . او کار خود را در ساري و بابل – محل مأموريت شوهرش – آغاز کرد . سال ها بعد دوستان وي در آن دو شهر ، از او خواستند تا محل مطمئني را براي دختران شان که قصد داشتند به تهران آمده و در دانشگاه ادامه تحصيل دهند ، معرفي کند . از آنجايي که جميله خانم زني بسيار مذهبي و معتقد بود ، به هيچ کس اطمينان نداشت تا دختران جوان دوستانش را به آنان معرفي کند ، تصميم گرفت مکاني را براي آنها آماده سازد . لذا وي اولين پانسيون دخترانه را در تهران به سال ۱۳۳۸  خورشيدی در کنار کودکستان خود دائر کرد
http://wahr.ir/node/597

شهناز آزاد دختر دوم رشديه (۱۲۸۰–۱۳۴۰ خورشيدی) روزنامه‌نگار و یکی از پیشگامان جنبش زنان در ایران بود. او سردبیری نامه بانوان را برعهده داشت
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D9%87%D9%86%D8%A7%D8%B2_%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF

رشدیه را به سبب تاسیس مدارس ابتدایی در ایران، به این نام می خواندند، زیرا در استانبول نام مدارس ابتدایی، رشدی ( رشدیه ) بود
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B1%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D9%87

رشديه با حمايت مظفرالدين شاه و امين الدوله توانست در تهران مدرسه تاًسيس کند ولي باز هم از فشار قشريون در امان نماند و در حرم حضرت معصومه در قم متحصن شد
http://www.farhangsara.com/fnamdaran_iran_rashdiyeh.htm

وقتی امین الدوله در سال ۱۲۷۶  خورشيدی به تهران آمد، میرزاحسن خان رشدیه نیز به پشتوانه او به تهران آمده و مدارسی را به نام مدارس رشدیه در تهران بنیانگذاری کرد. اما بعد از عزل امین الدوله و قدرت یافتن امین السلطان اتابک اعظم مشکلات زیادی را متحمل شد
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B1%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D9%87

شمس الدين رشديه فرزند ميرزاحسن رشديه که کتاب سوانح عمر را در شرح زندگانی پدر خويش نوشته است می گوید: ” … کار به اين جا قطع نشد. بزرگان و اعيان که فرزندانشان در مدرسه رشديه بودند از ترس اين که مبادا از بودن فرزندشان در اين مدرسه به مخالفت با اتابک اعظم  متهم شوند، اطفال خود را از اين مدرسه درآوردند و مدرسه تق و لق شد”. با وجود اين، مدرسه‌ی رشديه با همراهی چند انسان نيکوکار به کار خود ادامه داد.
http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=19.549.706.fa

توطئه نقشه ی ترور میرزا حسن رشدیه
شمس الدين رشديه ماجرای توطئه نقشه ی ترور میرزا حسن رشدیه را بدين گونه شرح می دهد: ” ماه محرم و فصل زمستان بود. برف مفصلی باريده، کوچه و خيابان‌ها را گرفته بود. منزل ما در انتهای کوچه عريضی از محله سنگلج بود. درست در زمانی که پدرم به سوی خانه می‌آمد، مردی ششلول به دست از پشت برف‌ها پريد، جلوی رشديه سبز شد . اما پيش از اين که ششلول را آتش کند، رشديه به وی گفت:
  ـ برادر، من پنج بچه دارم. اگر تو کفيل نان آن‌ها می‌شوی مرا بکش. من حرفی ندارم. اما اگر نمی‌توانی کفيل نان آن‌ها شوی، پنج بچه مسلمان فقير را يتيم مکن.
  ـ پنج بچه مسلمان؟ اما به من گفته‌اند که تو و خانواده‌ات بی‌دين هستيد.
رشديه گفت:
  ـ بی دين؟! من زندگی خود را وقف بيان اسلام کرده‌ام.
مرد ششلول را در کمرش گذاشت و گفت:
  ـ من لوطی هستم و اين قدر بی رحم نيستم که پنج بچه مسلمان را يتيم کنم. من می‌روم، اما تو هم مواظب خودت باشم. آدم نالوطی زياد است.
رشديه گفت:
  ـ ماه محرم است. ماه عزاست، با اين بزرگواری که کردی اميدوارم که از دست حضرت سيدالشهدا(ع) اجر بگيری.
مرد خم شد تا دست رشديه را ببوسد. ميرزاحسن دست خود را کشيد و صورت او را بوسيد و سپس از هم جدا شدند.
صبح فردا، رشديه به حضور حاج شيخ هادی نجم آبادی رسيد و جريان را به اطلاع حضرتش رسانيد. شيخ لختی به انديشه فرو رفت و پس از مدتی گفت:”در اين موقعيت خطرناک صلاح در اين می‌بينم که به زيارت خانه خدا روی. رشديه پذيرفت و برای دومين بار راه حج پيش گرفت”
http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=19.549.706.fa

چگونگی مرگ این آزاد مرد باعث تأسف است. وی در صف اتوبوس ایستاده بود که راننده خوشمزگی می کند و می خواهد صف را تا لب جوی آب عقب ببرد. ولی پشت سر مسافرین جوی عمیقی بوده و رشدیه که به علت سن زیاد نمی توانسته خودش را نگاه دارد. در جوی می افتد و پایش از ران می شکند و قلم پایش خرد می شود. و بالاخره در اثر همین بیماری پس از مدتی بستری بودن در منزل جهان را بدرود می گوید. مردی که عمری خدمت گزار جامعه و فدایی صدیق فرهنگ بوده بر اثر ندانم کاری و بی توجهی راننده ای می میرد
http://www.khabaronline.ir/detail/139066/

وی در ۲۹ آذر ۱۳۲۳ خورشيدی در قم در سن ۹۷ سالگی درگذشت
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B1%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D9%87
وصيت رشديه اين بود : مرا در محلي به خاك بسپاريد كه هر روز شاگردان مدارس از روي گورم بگذرند و از اين بابت روحم شاد شود
http://www.amirchehrehgosha.blogfa.com/post-9.aspx

تالیفات میرزا حسن رشدیه
وی تالیفات متعدد دارد از جمله: بدایةالتعلیم – نهایةالتعلیم وطن دیلی (به ترکی آذربایجانی) – تاریخ شفاهی –
شرعیات ابتدایی – جغرافیای شفاهی و غیره. در زمانی نیز که در تهران بود روزنامه ی “طهران” را انتشار می‌داد
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%B1%D8%B4%D8%AF%DB%8C%D9%87
کتاب‌های او را بیست و هفت جلد برشمرده اند
http://www.seemorgh.com/culture/default.aspx?tabid=2482&conid=29436

حداقل چهار نقطه در ایران به نام “میرزا حسن رشدیه” نام گذاری شده است:
١ – ساختمان قدیمی‌ مدرسه رشدیه در خیابان ارتش جنوبی، جنب سازمان اسناد شمال غرب کشور در تبریز
٢ – شهرک مسکونی رشدیه در حومه ی شرقی تبریز
٣ – موسسه آموزش عالی غیردولتی – غیرانتفاعی رشدیه که در سال ۱۳۸۷ تاسیس گردیده و در جنب شهرک رشدیه، کوی الهیه، خیابان سبلان قرار دارد
٤ – یک هشتی در تقاطع خیابان آذربایجان و اسکندری در تهران است که به نام میدان رشدیه معروف است
http://selfintelligence.blogspot.ca/2010/08/blog-post_08.html

شعری از نيما يوشيج با يادی از رشديه

  ياد بعضی نفرات / روشنم می‌دارد! / اعتصام يوسف، / حسن رشديه / قوتم می‌‌بخشد / ره می‌ اندازد / و اجاق کهن سرد سرايم / گرم می‌آيد از گرمی عالی دمشان / نام بعضی نفرات / رزق روحم شده است / وقت هر دلتنگی سوی شان دارم دست / جرأتم می بخشد / روشنم می‌دارد
http://www.jazirehdanesh.com/find.php?item=19.549.706.fa

 تصاویر
ميرزاحسن رشديه
http://images.seemorgh.com/iContent2/Files/29611.jpg

پرترۀ “میرزا حسن رشدیه” اثر “شاهرخ اختياري”
http://2.bp.blogspot.com/_1IXKYb1l64Y/TF7GUMRxS5I/AAAAAAAABqU/Rs-RGKfQLGc/s1600/roshdiye.jpg

نظر شما چیست؟
xxxxxxxxxx

خدمتگزاران فرهنگ ایران : محمد حسین فروغی ذکاءالملک اول – محمد علی فروغی ذکاءالملک دوم –  استاد حبیب یغمایی – ادیب الممالک فراهانی – حسن وثوق معروف به وثوق‌الدوله – شاعره ی توانا فروغ فرخزاد – ملک‌الشعرای بهار – رضا ارحام صدر – علی‌اکبر سعیدی سیرجانی – هایده – علی ‌اصغر حکمت – ایرج میرزا

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!