اول این ویدیو بهرام مشیری را که میگوید “من امشب عصبانی ام دوستان، قابل تحمل نیست … ” تماشا فرمایید، سپس دو نکته و سئوال تقدیم حضور دموکرات منشتان میشود.
عصبانیت مشیری از کتاب و حرفهای علی میرفطروس درباره شادروان مصدق است که البته بیشتر انشاء سفارشی نویسی است تا تاریخ نگاری. دیگرانی هم از ایندست حرفها زده و کتب مشق کرده اند، عمر استاد جلال متینی دراز باد.
دو نکته:
– واکنش عصبی کنشگران سیاسی/اجتماعی و نداشتن تحمل شنیدن آرای مخالف ولو اینکه دروغ شاخدار باشد با فرهنگ دموکراسی خوانایی ندارد.
– ایندست هواداری از مصدقی که در زمان نخست وزیری تحمل شنیدن شنیع ترین ناروا ها را داشت، نقض غرض است.
اگر واکنش مشیری که دهه هاست در دموکراسی زندگی کرده، از ریزه کاریهای آن بخوبی آگاه و فراتر از آن ، بدون کوچکترین تعارف، ادیب، تاریخ دان، مسلط به فلسفه و آشنا به انواع و اقسام مغلطه، در یک کلام، علامه میباشد، چنین است، آیا مشکل ساختاری است یا تربیتی؟
به عبارت دیگر؛ آیا فرهنگ مدارا از نوع دموکراتیک، با فرهنگ رایج ایران همخوانی دارد و/یا تربیت دیکتاتوری در خانه و بیرون از خانه است که بختک ایرانیان میباشد؟
تبریک