پادشاه فصلها
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش، ابر با آن پوستین پاک نمناکش. باغ بیبرگی، جاودان تنهاست، با سکوت پاک غمناکش. ساز او باران، سرودش باد جامهاش شولای عریانی ست. ور جز اینش جامهای باید، بافته بس پرده زرینه پودش، باد. باغ بی برگی، که میگوید که زیبا نیست؟ … جاودان، بر اسب یال افشان زردش، میچمد در آن پادشاه فصلها، پائیز مهدی اخوان ثالث
12 next › last »

آسمانش را گرفته تنگ در آغوش، ابر با آن پوستین پاک نمناکش. باغ بیبرگی، جاودان تنهاست، با سکوت پاک غمناکش. ساز او باران، سرودش باد جامهاش شولای عریانی ست. ور جز اینش جامهای باید، بافته بس پرده زرینه پودش، باد. باغ بی برگی، که میگوید که زیبا نیست؟ … جاودان، بر اسب یال افشان زردش، میچمد در آن پادشاه فصلها، پائیز مهدی اخوان ثالث
12 next › last »



















