میهمانیِ مترسک ها

باز خود را غرق در…..چک و قبض و سَنَد بکنم

یادم رفته بود چطور….زندگی‌ را باید بکنم؟!

سرد است، قوز می‌کنم…. در کُتِ تنهایی خودم

دلم تنگ شده بود چقدر…..برای شیدایی خودم

فَوّاریده بود از من….بی‌ امان – خونِ زلال

از رگی که بریده بود….با تیغِ تیزِ ابتذال

یک ساعت کشیدمش به عقب….ساعتِ پیرِ اتاقم را

ولی‌ چگونه عقب ببرم…. هجمه‌های شدیدِ غم را؟

سحر، روی مناره کسی‌ ….داشت خواب‌آلود اذان میداد

پشتِ دیوار آنطرف تر….کسِ دیگری داشت جان میداد

زنده بودن چقدر سخت است…..در میهمانیِ مترسک ها!

دارم از خودم دور میشوم….ولم کنید ای پدر سگ ها!

یک گزینه بیشتر نیست….که هی باید پُرَش بکنم

چطور چیزی را که نیست….میشود تصورش بکنم؟

باید باشد کورسویی…در قلبِ این سیاهچاله ها

شاید هم جوانه‌‌ای سر زد….زیرِ انبوه زباله ها

همین امروز

Meet Iranian Singles

Iranian Singles

Recipient Of The Serena Shim Award

Serena Shim Award
Meet your Persian Love Today!
Meet your Persian Love Today!