به نام خدا
حراست از ميهن
تحت نام آزادى
دفاع از نژاد پاک
و گاه ترکيبى از شعارهاى بالا
در طول تاريخ بشر
چه خونها ريخته
و ميليونها بار مرده ام.
من هزاران شيوه کشتن و
يک راه مردن را خوب ميدانم.
من هرگز تصميم نميگيرم
انديشيدن عاقلانه نيست
همانطور که همه ميدانند
در ارتش سئوال کردن خطاست.
البته تکامل هم يافته ام بسيار
اين روزها جنگ تميز و انسانى شده
فشار يک دکمه از بالا
نابودى دشمن است در پايين
مرگ هزاران انسان
با خاک يکسان کردن شهرها
در يک چشم بهم زدن
همانطور که به من گفته اند
انگار يک بازى است.
بازندگان اين بازى گهگاه
همرزمان، تکه تکه در هوا افتاده
برزمين، پاره هاى وجود من
و اگر زنده بازگردم
به من تکليف کرده اند
حوادث جنگ را از ياد ببر
فکرت را برنامه ريزى کن
و زندگى را همچو پيش ازسرگير
تا جنگ بعدى شروع شود.
اگر نتوانم فاجعه را از ياد برده
و زندگى آرامى داشته باشم،
کابوسها رهايم نکنند
رفتارم غير عادى باشد
به روان پريشى دچار شوم
وهرازگاهى هوس کنم اطرافيان را بکشم
آنگاه البته بيمارى من نام ويژه اى دارد
پى تى اس دى – اختلال روحى پس از فاجعه
دکتر ها ميگويند: “اصلا جاى نگرانى نيست”
اين علائم در ميان سربازان از جنگ برگشته
به وفور يافت ميشود
تعداد مبتلايان اين بيمارى از مجموع
قانقاريا و سيفليس هم بيشتر است.
خوشبختانه روان درمانى و قرص هاى گوناگون
در بازار فراوان يافت ميشود.”
بعنوان يک قهرمان
همواره من جانب حق بوده ام
در گوشه کتاب تاريخ،
در حاشيه از من بعنوان گمنام بارها ياد کرده اند.
بنام يک وطن پرست و رزمنده
فقط فرمان ميبرم
چرا که بعنوان يک سرباز
سر من زمانى گرانبهاست
که آن را باخته ام.