ای با همه و همیشه تنها
وای تک تک قطرههای دریا
ای پر شده در تمام ذرات
وای مجمع ذرههای دنیا
دنیا شده ذره… ذره دنیا
دریا شده قطره… قطره دریا
ای در تو شفا و درد درما
وای راز نفسهای مسیحا
از خود بدرم ، چنانکه گویی
من خود شدهام خیال و رویا
من همچو علامت سوالم
از کثرت این چرا و اما
از همچو منی چسان بر آید؟
بگشودن و حل این معما؟
در وصف کمال ذره گویی
الکن شده این زبان گویا
بیزارم از این دو گانه بودن
ای عشق عنایتی بفرما
کز بعد مدار بسته عقل
وز سیطره سکون اعضاء
بر خیزم و از درون بریزم
در کوزه تمام آب دریا
یک قطره شوم بعینه دریا
یک ذره شوم بعینه دنیا
پر کن سر جام خالی من
زان باده بی نظیر و گیرا
زان باده که مریم مقدس
یک جرعه چشید و زاد عیسا
زان باده که در صلیب جان داد
بر عفو گناه ما مسیحا
پر کن سر جام خالی من
خواهم که خطر کنم به دنیا
یعنی که گذر کنم ز خویشم
با باده عشق در سکارا
با مرکبی از امید و از عشق
من میروم هرچه با د بادا
محمود سراجی
م.س شاهد