پسره :
سلام………
…
(کمی به من وقت بده تا خودمو پیدا کنم
امروزو با یاد چشات فردا و پس فردا کنم
هجوم عشق تو آخه ورای طاقت منه
به جنگ دیوا رفتنه به سیم آخر زدنه
زیاد برات حرف زدم حرفای بیربط و کبود
شاید که خوندی از چشام حرف دلم اینا نبود
برای چندمین دفه “دوست دارم” رو قورت دادم
حرفای بیربطی زدم به تته پته افتادم
امید من فقط اینه حرف دلم رو فهمیدی
یه جوری از لحن صدام نگفته هام رو شنیدی )…
……….. خدافظ
دختره :
سلام…………
(انگار میخوای چیزی بگی نگاه بکن تو چشم من
من اینو خوب حس میکنم بازم برام حرف بزن
میخوام بهت تکیه کنم سر بذارم رو شونه هات
خوب چی میشه اگه باشم یکی از اون دیوونه هات
چی میشه یک دفعه بگی چقد منو دوستم داری
اینو میخونم از چشات یا لرزش تُن صدات
ترس بیان عاطفه حائلی از شرم و سکوت
یه دیوار نا مرئی میون ما کاشکی نبود ) …….
………. میبینمت
خرداد نود