یکی از جوانبی که خود را در انقلاب ۱۳۵۷ نشان داد – یعنی انسان میفهمد که این انقلاب اسلامی بوده است – در نحوه نگاه به جنسیت و کنترل سکس و سکسوالیته است. ( نگاه شود به سکس و انقلاب )
از سال ۱۳۵۷ آقای خمینی و حکومت ایران بزرگترین عمل در ارتباط با کنترل جنسی جامعه را انجام دادند که همان حجاب اجباری اسلامی بود. بقول آقایان از موهای زن اشعه هایی ساطع میشود که باعث ایجاد’فتنه’ دراجتماع می گردد.
درحقیقت یکی از نمادهای اصلی انقلاب و یکی از جنبههایی که حکومت اسلامی بشدت درطول ۳۰ سال گذشته پیگیر آن بوده است و بخاطر آن اداره اماکن – گشت ثاراله – گشت ارشاد و با دیگر نامهای مختلف ایجاد کرده همه و همه در جهت پوشاندن موها – پوست بدن و برجستگی های زنان بوده است.
یعنی پسران انقلابی بخاطر دیدن تشعشعات موهای دختران زیبا و با دیدن برجستگی های بدن زنان حواسشان پرت میشد و به وظایف انقلابی خود نمی رسیدند و دائم به اندام حوریان با دامن کوتاه و یا با شلوار جین تنگ فکر میکردند و رویاپردازی می کردند و مجبور بودند به اینها رسیدگی کرده و پاسخی مناسب دهند که یا به اعمال بیشتر سکسی منجر میشد و یا اعمال خودارضاگرانه. از نگاه رهبران این انقلاب، پسران انقلابی می بایست به نیازهای جامعه انقلابی پرداخته و نه اینکه در حاشیه های جنسی گیر کنند.
درادامه، این میل شدید به کنترل جنسی به سراغ محل هایی که در آن دختر و پسر در کنارهم قرار می گرفتد رفت و امکان دستیابی دو گروه را به هم منتفی کرد.
در دوران شاه، دبستان ها و برخی مدرسههای راهنمایی بالای شهر مختلط بوده و در آن دختران و پسران آرام آرام به شناخت از هم می رسیدند. البته در دبیرستانها دختران و پسران مجزا میشدند و در دانشگاه دوباره در کنار هم قرار میگرفتند. در دوران حکومت اسلامی، نظر به اینکه از اول جوانان و نوجوانان تازه از روستا آمده سکان دار حرکتهای انقلابی بودند و یکی از اهداف آن تعطیلی ارتباط بین زن و مرد به شکل قبل بود در اولین اقدام دبستان ها و مدرسههای راهنمایی مختلط به رسم روستاها و شهرستانهای سنتی تعطیل شد و دختر و پسر حتی پیش ازبلوغ جنسی از هم جدا شدند.
درطول این سالها تلاش فراوانی شد تا مانند دبستانها، دانشگاهها هم مجزا شده ودختر و پسر با هم هیچگونه ارتباطی نداشته باشند که این امر بخاطر مسائل لجستیک امکانپذیر نشد و اتفاقاً اینجا بود که پس از سالها آپارتاید جنسی (بخصوص شهرستانیها و اقشاری که امکان پارتیهای خانگی را نداشتند) بین دختران و پسران که از دوران دبستان شروع شده بود، دختران و پسران به یکباره درکنار هم قرار گرفتند و بقولی بوی عِطر همدیگر را استنشاق کردند.
درکشورهای دیگر جهان بخصوص کشورهای اروپایی و آمریکا دخترو پسر از سنین کودکی بطور ممتد و مداوم در کنار هم بوده (دبستان– راهنمایی و دبیرستان) ودر نتیجه حساسیتهای مختلف از بین میرود و در نتیجه ی آگاهی و شناخت نسبت به همدیگر، روند رشد ارتباط آنان اکثراً روندی معقول را طی کرده و ناهنجاری اجتماعی شکل نمیگیرد. (البته در جوامع غربی بروز حاملگی های ناخواسته در درصد کمی از دختران که اکثراً از طبقات کم سوادتر هستند اتفاق میافتد اما در جوامع شهری بمراتب کمتر).
در عوض در شهرهای ایران بدلیل جدایی بیش ازحد دختر و پسر از هم و ملاقات ناگهانی جنسی در دوران دانشگاه – این دوران به دوران تجربه گرایی شدید و بیش از حد منجر می شود. یعنی این به این شکل خود را بروز میدهد که دختر و پسر ایرانی هر غروب در خیابانهای تهران و شهرهای بزرگ می چرخند تا یک شریک جنسی پیداکنند و شب را با وی سر کنند. پسرها با ماشین میگردند تا دختران را بقولی بلند کنند و دختر ها هم در خیابان و مراکز خرید و غیره توسط پسران سوار میشوند وپس از صرف خوراکی به منزل رفته و پارتی میکنند.
شاید در نگاه اول این نوع رفتار فقط خاص جوانان بالای شهری و از طبقات متمول بنظر بیاید اما اینطور نیست. در سفر به مناطق غیر بالای شهری مانند شهر ری، اسلام شهر و تهرانسر که همگی در حاشیه شهر تهران قرار دارند – دختران با همان آرایش و پوشش دیگر مناطق شهر بوده و به همان روال سوار ماشین شده و یا پسران همان مناطق دختران را سوار می کنند.
در حقیقت کشور ایران اکنون یکی از بی بند وبار ترین و یا تجربه گراترین کشورهای جهان در امر سکس است. در هیچ کجای کشورهای آمریکای شمالی و یا اروپا شما نمیتوانید به راحتی ایران (در همه شهرها) یکشب پر از سکس را داشته باشید.
ناتوانی مدیران حکومتی و یا همان جوانان و نوجوانان روستایی سابق در گرداندن جامعه، ایجاد شغل، مسکن مناسب، حمل و نقل عمومی، وسایل سرگرمی رسانه ای و یا عمومی باعث شده که آنان جوانان را در این عرصه کمی رها کنند و اگر چه رهبران دینی در قم و مشهد تذکرات شدید اللحنی در این خصوص به دولتیان میدهند تا تلاش کرده لذتهای جنسی جوانان را نیز با ایجاد محدودیت پوششی و فیزیکی محدودتر کنند اما در نبود هیچگونه زندگی رضایتبخشی که در آن انسان با داشتن کار به ازدواج روی آورده و اوقات خوش زندگی را در آرامش اقتصادی و ذهنی به همراه خانواده میگذراند، لذت جنسی هنوز یکی از کم هزینه ترین و بلند پروازانه ترین راههای انسان بودن است. شاید بدین دلیل است که حتی اصولگرایان و افراد سنتی حکومت اسلامی اکنون در امور لذت جنسی جوانان زیاد دخالت نمیکنند و اجازه میدهند جوانان با لذت بردن جنسی کمتر به فکر تغییرات اساسیتر و یا تغییر حکومت باشند: بگذار جوانان کمی سکس داشته باشند و بجای اینکه حکومت را تخلیه کنند، خود را تخلیه کنند.
علی علوی