به باور من در مذهب و مخصوصا در اسلام، روشنفکر معنا و مفهوم نـدارد. چرا که روشنفکر نوآور است، به امروز علم دارد و تلاش در ساختن فردايی نوين را دارد. اما در مذهب تلاش تنها در توجيه نقل قولهايی است که حتی صحت نـقل قولی آنها مشخص و معلوم نيسـت. چگونه يک روشـنفکر مذهبی میتواند فلسفهای نوين را ارائه بدهد؟ مگر آنکه روايـت و يا حديثی جديد را بسازد!؟ ترجمهای من درآوردی از آيات قرآن بکند و يا روايتی را در مقابل روايتی ديگر بگذارد!؟
من بر اين باورم که زنجير مذهب بر هر پايی که باشد، گوش را کر، چشم را نابينا و زبان را آلوده میکند. شما در جملهای آوردهايد که دين به مانند شراب است که حيوان را حيوانتر و انسان را انسانتر میکند! جمله زيباست و قافيهدار ولی اما من هيچ گاه نديدهام که شراب انسان را انسانتر کرده باشد! مگر در اشعار عرفانی! دين نيز هرگز انسانی را انسانتر ننموده است.